پارت ۱۷
۴- از انکار تا پذیرش و تایید
برای اینکه کودکانمان رفتار درستی داشته باشند و مغز خزنده شان رام شود لازم است احساس آن ها تایید شود
کمی عجیب و پیچیده به نظر میرسد! نه؟
گاهی احساس فرزندمان غلط است، چگونه آن را تایید کنیم؟
برای روشن تر شدن موضوع به بررسی چند مثال می پردازم
کودک : حالم از این غذا به هم میخوره
مادر: این حرفو نزن، نعمت خداست، خیلی هم خوشمزست
کودک : نه اصلا خوشمره نیست
کودک: از مامان جون متنفرم
مادر : این چه حرفیه..مامان جون خیلی مهربونه..میدونم از ته دلت نمیگی

کودک: من خیلی بدشانسم،معلممون خیلی بده خیلی تکلیف میگه
مادر: دو صفحه که زیاد نیست میخواد خوب درس یاد بگیرید( زاویه دید مادر کجا و زاویه دید کودک کجا..دفاع از معلم و اعلام نزاع به مغز خزنده کودک)

دقت کردید...تا کودکمان شروع به صحبت هایی میکنند که باب میل ما نیست، سریع این پیام را القا میکنیم که تو اشتباه احساس می کنی و باید مثل من احساس کنی.
فرزند ما با شنیدن این حرف ها چه احساسی دارد؟
برای اینکه کاملا درک کنیم بی اعتنایی کردن یا سرکوب و انکار احساس دیگران چه احساسی دارد ، خود را در موقعیت زیر تصور کنید
فرض کنید به حالت عصبانی وارد خانه شده اید و کیف خود را گوشه ای انداخته با عصبانیت میگویید:
عمرا پامو تو اون شرکت بذارم، فکر کرده نوکر گیر آورده، چندغاز حقوق میده، مثل چی از ما کار میکشه
ادامه در پارت بعد

تصویر
۲ پاسخ

مامان ارسلان شما روانشناس کودکید؟

👌🏻👌🏻

سوال های مرتبط

مامان ارسلان مامان ارسلان ۱۲ ماهگی
پارت هشتم
برای آنکه فررندمان رفتار درستی بروز دهد، باید احساس درست پیدا کند.
سوال اینجاست
چگونه فرزندم احساس درستی پیدا خواهد کرد؟
ما به عنوان پدر و مادر در مورد این مسئله چگونه میتوانیم بهترین عملکرد را داشته باشیم؟
کافی است احساس کودکمان را بپذیریم و تایید کنیم
کودک: این غذا رو دوست ندارم، حالم ازش به هم‌میخوره
مادر: درست حرف بزن، نعمت خداست

مادر : بیا این کلاه و کاپشن رو بپوش.بیرون سرده
کودک: من از گرما دارم میمیرم
مادر در حال پوشاندن کلاه و کاپشن به کودک: نه نه نه ..اصلا حرفشم نزن سرما میخوری
کودک : دلم نمیخواد مامان اگه تنم کنی درش میارم
مادر: همین که گفتم

کودک : مامان نریم خونه خاله.علی رضا منو اذیت میکنه، دوسش ندارم
مادر: شما که همدیگه رو خیلی دوست داشتین.میدونم این حرفارو از ته دلت نمیگی.حالا بریم یکم بازی کنی این حرفا یادت میره
کودک با ناله : نه یادم نمیره

کودک: حالم از مدرسه به هم میخوره
مادر : این چه حرفیه مدرسه خیلی خوبه آدمو با سواد میکنه

دقت کردید...ما همیشه به کودکمان القا میکنیم که اشتباه احساس میکنند و باید مثل ما احساس کنند.ما بارها به کودک خود گوشزد میکنیم که احساسش غلط است و باید به شیوه ما احساس کند
اما چه چیزی باعث میشود در عمل نتوانیم احساس کودکمان را تایید کنیم؟
مامان ارسلان مامان ارسلان ۱۲ ماهگی
پارت نهم
چه چیزی باعث میشود در عمل نتوانیم احساس کودکمان را تایید کنیم؟
ما میترسیم احساس کودکمان را تایید کنیم.چون نگرانیم آن ها با تایید احساسشان پررو شوند و اوضاع بدتر شود.از این رو طبق ساده ترین راهی که به ذهنمان می رسد عمل میکنیم.روشی که دائما از کودکی تا همین حالا با ما برخورد شده است.اغلب ما با این روش ها بزرگ شده ایم.
مطمئنا هیج عجیب نیست که در همدلی و تایید احساس فرزندانمان مهارت نداشته باشیم و ناخواسته و بارها و بارها آن ها را به رگبار انکار و سرکوب و کنترل ببندیم.ما انتخاب میکنیم فرزندمان، طبق خواسته ما عمل کند.این راه حل، ساده و همچنین کم دردسرتر است.
متاسفانه ما غافلیم که این تصمیم ما چه نتایجی در پی خواهد داشت
ما غافلیم که با انتخاب روش کنترل از بیرون فرزندمان، چه فرصت مهمی را برای رشد مغز او از دست می دهیم.
ما میتوانیم با استفاده از رویدادهای ساده روزانه و تبدیل آن ها به فرصتی برای رشد کنترل گر درونی فرزندمان را فعال کنیم و با تحمل سختی کوتاه مدت، آسوده خاطری خود و فرزندمان را در دراز مدت تضمین کنیم.
برای رسیدن به این هدف باید صادقانه پذیرای احساسات فرزندانمان باشیم و آن ها را تایید کنیم.
چگونه؟
برای تایبد احساس فرزندمان باید با او هم دل شویم.
در دل فرزندم چه میگذرد؟
همدلی یعنی درک کردن آنچه دیگری در دل دارد و همدلی با کودکان به زبان ساده یعنی در هر ارتباطی با فرزندمان دو پیام را منتقل کنیم
درکت میکنم
درکنارت هستم
همدلی یک مهارت است پس اگر بلد نیستیم همدلی کنیم( که اغلب بلد نیستیم) جای نگرانی نیست چون با تمرین کافی میتوانیم.
همدلی یکی از موضوعاتی است که به شدت روی آن توهم دانش وجود دارد.یعنی اغلب افراد با اینکه بلد نیستند همدلی کنند، فکر میکنند بلدند.
مامان ارسلان مامان ارسلان ۱۲ ماهگی
پارت ۱۹
ما بارها به فرزندانمان می گوییم که به ما اعتماد کنند و همه مسائل خود را با ما درمیان بگذارند ولی در عمل چنین اتفاقی نمی افتد.
متاسفانه نه تنها کودکان راز های خود را با والدین در میان نمیگذارند، مراقب اند والدینشان پی به رازهایشان نبرند.
مطمئنا یکی از دلایل آن این است که ما مهارت کافی در ارتباط برقرار کردن با کودکانمان را نداریم
-مامان بزرگ منظوری نداره..خیلی هم دوستت داره
-بابا که حرفی نزدن..تو اینقدر زودرنجی..

او به مرور زمان ترجیح میدهد که حرف هایش را با شما در میان نگذارد.
وقتی ما مسیر عصبی درک و تایید احساسات فرزندمان را در خود ایجاد کنیم با جملاتی مثل
یه زمین خوردن ساده که این همه ناله و شیون نداره
اخه یه بادکنک ترکیدن این همه گریه داره؟ مثل بچه ها نشستی داری گریه میکنی..یکی دیگه شو میخریم
اینطوری یاد میگیری چهارچشمی مراقب وسایلت باشی
خداحافظی خواهیم کرد.
تایید احساس کودک حاوی این‌ پیام است که ما تو را همین طور که هستی دوست داریم:
خیلی درد داشت مگه نه؟
تو اون بادکنک رو خیلی دوست داشتی...
اصلا فکرشم نمیکردی سینا دستکشتو پاره کنه...چه ناراحت کننده

میتوانیم به راحتی ارتباط عمیق تری با فرزندمان برقرار کنیم
مامان ارسلان مامان ارسلان ۱۲ ماهگی
پارت پنجم
در این قسمت با آشنایی با مغز کودکان، احساس بهتری نسبت به رفتارهای ظاهرا غیرمعقول آن ها، خواهیم یافت و به عبارت بهتر، دنیای فرزندانمان را بهتر درک خواهیم کرد.
کودکان در ابتدای کودکی تا ۳ سالگی، تحت اختیار کامل مغز پایینی( مغز خزنده) خود هستند.به همین دلیل خیلی از مفاهیم مانند ارزش های اخلاقی را درک نمیکنند و تنها راه یادگیری آن ها تقلید است و دلیل آن این است که قسمت خزنده مغر ( بخش پایینی) هر ورودی را ثبت میکند.از طرفی خزنده جان اصلا حوصله فکر کردن ندارد.چون فکر کردن انرژی میسوزاند و این با هدف مغز خزنده که حفظ بقاست در تضاد است
به علاوه مغز خزنده مسئولیت اعمال حیاتی و غیر ارادی ما مانند تنفس، پلک زدن و ضربان قلب و.. را بر عهده دارد.
تا اینجای کار مسئله ای نیست و من به شخصه از او کمال تشکر را دارم.
اما مشکل از آنجا شروع میشود که بروز همه هیجانات نیز بر عهده این قسمت است.یعنی کودک با مجموعه کاملی از هیجانات پا به دنیا میگذارد در حالی که هیچ کنترل گری ندارد.چون مغر بالا که مسئولیت کنترل مغز خزنده عزیز را دارد در دست ساخت است.
یادگیری مهارت های فررند پروری کمک میکند بتوانیم راه ارتباطی خوبی بین مغز خزنده و مغز متفکر ایجاد کنیم.
تنها دوچیز میتواند پادشاهی مغز خزنده را تحت تاثیر قرار دهد و به هماهنگ کردن مغز کمک کند
۱-رشد مغز
۲-شکل دهی مغز که ارتباط مستقبم با ما والدین دارد.
در اینجا چهار مرحله وجود دارد
۱_از ورود ورودی های مخرب جلوگیری کنیم
۲_با توجه به ویژگی یادگیری با تقلید،در شرایط مختلف الگوی خوبی باشیم
۳_ در شرایط سیل هیجانی، به هیچ عنوان با مغز خزنده فرزندمان درگیر نشویم
۴_اتفاقات مختلف را به فرصتی برای رشد تبدیل کنیم
در پارت های بعدی راهکار ارائه خواهد شد
مامان ارسلان مامان ارسلان ۱۲ ماهگی
پارت سوم
وقتی ما با فرزندان خود درباره احساساتشان صحبت میکنیم و احساسات آن ها را به رسمیت میشناسیم یا هنگام صحبت کردن آن ها، با دقت کامل به آن ها گوش میدهیم، فرزندانی با هوش هیجانی بالا که میتوانند احساسات خود و دیگران را درک کنند، تربیت میکنیم.
وقتی فرزند ما با ترسی مواجه میشود ، نوع برخورد ما میتواند آن ترس را به تجربه ای گذرا تبدیل کند یا آن را به نوعی اضطراب ماندگار
ما میتوانیم با رفتار خود تجربه ی غذا خوردن را به یک فرایند شیرین و لذت بخش تبدیل کنیم یا با رفتارهای غلط خود و ایجاد تجربه هایی خاص، مغز او را شکل داده و از کودک خود یک بدغذای حرفه ای بسازیم.

یادمان باشد هر آنچه بر ما و فرزند ما میگذرد، رشد و تحول مغز هر دوی ما را تحت تاثیر عمیق قرار میدهد
ما میخواهیم کاملا آگاهانه، اتفافات روزمره ی فرزندانمان را به فرصتی برای رشد و شکل دهی مغزشان تبدیل کنیم.
با شکل دهی صحیح ،مغز فرزندمان درست کار میکند و این یعنی خوب تصمیم می گیرد، با مشکلات مواجه میشود و به دنبال راه حل مناسب می گردد.در ارتباط با خودش و دیگران به شیوه صحیحی برخورد میکند و این دقیقا همان کاری است که ما به عنوان پدر و مادر وظیفه داریم انجام دهیم.
یعنی کمک کنیم مغز فرزندمان به طور کملا هماهنگ کار کند.
مامان ارسلان مامان ارسلان ۱۲ ماهگی
پارت یازده
مادر در سناریوی دوم کودک را قضاوت نمیکند و برچسب ( چه قدر غر میزنی) به او نمیزند.
تبدیل واکنش مغز خزنده به رفتار آگاهانه نیاز به تمرین بسیار دارد.
از طرفی در واکنش های ما، مغز خزنده فرماندهی امور را در دست دارد و به هر نحوی دوست دارد برنده بازی باشد اما در رفتارهای آگاهانه ما به دنبال برد_ برد هستیم و بیشتر به این می اندیشیم که آیا گفتار یا طرز رفتار من، رابطه ام را با فرزندم محکم تر میکند یا به آن آسیب میزند؟
۱_ مکث و توجه به موسیقی درون
برای داشتن رفتارب آگاهانه،قبل از هر واکنشی نسبت به رفتار فرزند خود، لازم است لحظه ای مکث کنیم و به موسیقی درون خود توجه کنیم.
ببینیم آنچه میشنویم آرام بخش و دل نشین است یا وحشتناک و دلهره آور؟
اگر به هر دلیلی ناراحت، نگران یا عصبانی هستیم، موسیقی درونمان وحشتناک و دلهره آور است و اگر آرام هستیم موسیقی درونمان دل نشین
فرض کنید فرزند ۳ ساله شما حرف زشتی زده
اگر موسیقی درون دل نشین باشد و حال دلتان خوب باشد،آگاهانه عمل خواهید کرد و خود را به نشنیدن میزنید اما اگر حال حال دلتان خوب نباشد از کوره در خواهید رفت و به سرزنش یا تنبیه می پردازید
یک هفته تلویزیون ممنون
امروز عصر پارک بی پارک
امشب رستوران بی رستوران
یک رویداد مشترک اما دو برخورد متفاوت
وقتی موسیقی درون نازیباست بخش متفکر مغز ما تعطیل است و نمیتوانیم آگاهانه عمل کنیم و طبق عادات قدیمی فرزندمان را سرزنش یا تحقیر کرده و گدهی قوانین سفت و سختی اعمال خواهیم کرد
با موسیقی وحشتناک درون، چگونه میتوانیم با احساس کودک خود ارتباط برقرار کنیم و بدانیم نیاز او چیست؟ و میخواهد چه چیزی به ما بگوید؟
تنها راه تربیت فرزندان موفق آگاهانه عمل کردن است
مامان ارسلان مامان ارسلان ۱۲ ماهگی
پارت ۲۱
تا کنون فکر کرده اید چرا خیلی وقت ها صحبت کردن درباره ناراحتی یا همان درد و دل کردن ما را آرام تر میکند؟
همانطور که گفتیم ، سخن گفتن از وظایف مغز طبقه بالا یا همان مغز متفکر است.وقتی نگران، ناراحت یا عصبی هستیم یا به هر دلیلی در حال تجربه هیجانات شدید هستیم، تحت تاثیر مغز خزنده خود هستیم‌.وقتی شروع به صحبت میکنیم مجبوریم از مغز طبقه بالا استفاده کنیم.یعنی پلکان ارتباطی که هنگام سیل هیجانات مسدود شده بود برای تبدیل افکار ما به واژگان هیچ راهی به جز باز شدن ندارد‌.در نتیجه امکان ارتباط مغز بالا و پایین فراهم میشود و با هماهنگ شدن دو مغز ما آرام می شویم و حتی خیلی اوقات خودمان راه حل موضوع را پیدا میکنیم
-آره..دفعه بعد قبل از خواب دفترم را میذارم توی کیفم
-دیگه آویزون نرده ها نمیشم که مدیرمون کفری نشه
-فردا به علیرضا میگم نباید همه چیزو مینداخت گردن من
-فردا قبل از اینکه راننده سرویس درو برام باز کنه خودم باز میکنم بفهمه من نی نی نیستم
وقتی به فرزند خود اجازه میدهیم سخن بگوید و فعالانه گوش میدهیم در واقع به او کمک میکنیم تا احساسات خود رو به واژگان تبدیل کند و با باز شدن‌ پلکان و هماهنگی دو مغز فرزندمان خود به خود آرام میشود و حتی راه حلی برای مسئله اش پیدا میکند
مامان ارسلان مامان ارسلان ۱۲ ماهگی
پارت ۳۰
تکه ششم : " دادن حق انتخاب"
هیچکس از زورگویی خوشش نمی آید حتی اگر مطمعن باشد حق با طرف مقابل است.کودکان هم از این قاعده مستثنی نیستند.بهتر است تا حد امکان دست از کنترل بیرونی برداریم و با فعال کردن کنترل گر درونی آن ها، و با اثر گذاشتن روی آن ها، آن ها را به انجام کاری ترغیب کنیم(مثلا با در نظر گرفتن منافع یا دادن اطلاعات و..) هر یک از اجزای جورچین در تلاش اند به نوبه خود، در این امر قدمی بردارند
یکی دیگر از راه های رام کردن مغز خزنده فرزندمان، دادن حق انتخاب به آن هاست.البته داشتن حق انتخاب های متنوع کودکان را سردرگم میکند و البته خود ما را. بهترین حالت برای کودکان داشتن حق انتخاب از بین دو یا نهایتا سه گزینه است.
برای مثال برای ترغیب فرزندمان به مسواک شبانه میتوانیم بگوییم
" عزیزم دوست داری قبل از کارتون مسواک بزنی یا بعد از کارتون؟
یا
دوست داری تا جامسواکی مسابقه دو بدیم یا لی لی؟

نکته مهم : در موقع دادن حق انتخاب به کودک یا نوجوان نباید حالت تهدید به خود بگیریم
مثلا در فروشگاه به جای : یا مودب باش یا میریم خونه که به شدت تهدید آمیز است و مغز خزنده فرزندمان را تحریک میکند بهتر است بگوییم
میدونم فروشگاه برای بچه ها خیلی جالبه و انتظار زیادیه ازت بخوام بی سر و صدا باشی با این حال کدومو ترجیح میدی؟ بریم خونه یا توی پیدا کردن وسیله ها به من کمک میکنی؟

🚫این قدر بدو بدو نکن..اگه آروم نگیری چیزی برات نمیخرم
✅مردم دوست ندارن کسی توی فروشگاه بدو بدو کنه‌‌.دوست داری تو پیدا کردن ژله به مامان کمک کنی یا ترجیح میدی تو سبد بشینی؟
مامان ارسلان مامان ارسلان ۱۲ ماهگی
پارت دوم
" مغز فرزندتان را به شکل دلخواه بیارایید"
اگر قرار باشد در یک جمله به سوال چگونه مغز شکل میگیرد ؟پاسخ دهم، خواهم گفت ورودی های مغز، آن را شکل میدهد
تمام ورودی های ذهن یعنی تمام آنچه می بینیم و می شنویم مانند انواع موسیقی ها و صداها، مهمانی هایی که شرکت میکنیم، کتاب هایی که میخوانیم، نوع برخورد دیگران با ما، روش تربیتی که دریافت میکنم و ارتباطی که با دیگران برقرار میکنیم عمیقا بر مغز ما تاثیر میگذارد
در واقع هر ورودی که خواسته یا ناخواسته وارد ذهن ما میشود مغز را شکل میدهد و درنتیجه عملکرد ما را به شدت تغییر میدهد.
به همین دلیل است که وقتی فرزندمان کارتن های خشن میبیند، به مرور زمان دچار رفتارهای پرخاشگرانه و اضطراب میشود.
نوع ورودی، تاثیر ویژه ای بر شکل گیری مغز دارد و تکرار میتواند این تاثیر را عمیق تر کند.
مغز هر نوع ورودی را بدون تحلیل و تشخیص ثبت میکند

همه این ها در کنار هم میتواند نقش والدین در شکل گیری مغز را روشن کند.
یعنی علاوه بر ساختار اولیه مغز که با تغذیه و خواب مناسب رشد میکند، برخورد و رفتار والدین در هر شرایطی تاثیر فراوانی بر شکل دهی مغز و در نتیجه شکل دهی شحصیت فرزندان دارد و میتواند آن ها را قوی و موفق یا ضعیف و شکست پذیر کند.
مامان ارسلان مامان ارسلان ۱۲ ماهگی
پارت اول
"تربیت با آگاهی از ساختار مغز"
اغلب والدین درباره مسائلی مثل غذای مناسب برای رشد کودکان، هزینه کلاس های آموزشی مختلف، نحوه رسیدگی به بیماری فرزندشان و...اطلاعات زبادی دارند اما میتوان گفت متاسفانه حتی والدین تحصیل کرده هم، درباره ساختار مغز کودکان تقریبا چیزی نمیدانند.
والدین از نقش اساسی مغر در شادی، منظم بودن، خوب و درست تصمیم گرفتن فرزندان خود، پایبندی اخلاقی و به طور کلی هر انتظاری که از فرزندانشان دارند، مطلع نیستند.
در اصل این مغز است که شخصیت اصلی ما را می سازد.
" ارتباط مغز با رفتار کودکان"
شاید شما هم از اینکه دانسته اید مغز میتواند شخصیت کودک را تحت تاثیر قرار بدهد تعجب کرده اید.
شاید این معما با دانستن اینکه مغز با تجربه ها یا به عبارت ساده تر با ورودی هایی که دریافت میکند تغییر شکل میدهد تا حدودی روشن شود.
در اصل شکل مغز ارتباط مستقیمی با تجربه های ما و به طور کلی همه ی آنچه بر ما میگذرد دارد.
متاسفانه والدین از تاثیر خود به عنوان عامل اساسی در شکل دهی مغز فرزندانشان آگاهی ندارند.

ادامه دارد...
برگرفته از کتاب" مامان با من کودکانه سخن بگو"
مرحله به مرحله با هم میریم جلو
با نوشتن مطالب برای خودمم خیلی خوب جا میفته.
مامان ارسلان مامان ارسلان ۱۲ ماهگی
پارت ۲۰
حالا نوبت شماست.دوستانی که تا الان با من همراه بودید و مطالب رو خوندید جواب بدید
لطفا خود را در شرایط زیر قرار دهید و بنویسید در شرایط زیر چگونه میتوانید احساس فرزندتان را تایید کنید و نشان دهید او را درک میکنید
۱.کودک : راننده سرویس فکر میکنه من بچه ام و هر روز خودش در ماشینو برام باز میکنه
------------------------------------------------------------------
۲.از علی رضا متنفرم.ترسوی احمق.همه چیزو انداخت گردن من
----------------------------------------------------------------
۳.طاها میخواد فوتبال بازی کنیم ولی من دلم نمیخواد
--------------------------------------------------------------
۴.کسری دستکشم رو امانت گرفت بعدم پاره و درب داغون برش گردوند.اون اصلا نمیفهمه امانت داری یعنی چه.فردا حسابش میرسم
--------------------------------------------------------------
۵.مدیر مدرسمون هیچی حالیس نیست فقط بلده داد بزنه
---------------------------------------------------------------
۶.این غذارو دوست ندارم لب بهش نمیزنم من پیتزا میخوام( با ناله و شیون)
---------------------------------------------------------
۷. همه دوستام تبلت دارن.من خیلی بدبختم

در جواب دادن به سوالات یادتان باشد وقتی کودک رفتار و گفتار هیجانی دارد در مغز طبقه پایین به سر میبرد یعنی تحت کنترل مغز خزنده.
اولین وظیفه شما به عنوان پدر و مادر، ارتباط با مغز خزنده و همدلی است