۵ پاسخ

سرش ببر

بچهای منم وابسته شدید داشتن دوروزه گرفتم
روز اول سالم هارو جمع کردم دوتا از قبل داشتیم پاره بودن سرش رو قیچی کردم گذاشتم تو خونه گفتم بزا باورکنن نمیشه خورد هر وقت سمتشان میرفتن میدیدن خراب شده پرت میکردن همون روز بهونه گرفتن سریع با خوراکی یا بازی هواسش پرت میکردم روز دوم همون پاره ها رو هم جمع کردن بهونشون بیشتر شد بازم مشغول کردم دیگه الان چن روزه ک اصلا یادشون نمیاد

تو پاسخ هام بخون عزیزم

سر پستونکو قیچی کن بده دستش من برا پسرم امتحان کردم دیگه نخواستش

دختر منم همینه
فک کنم پدرمو دربیاره

سوال های مرتبط

مامان شاهرخ مامان شاهرخ ۱ سالگی
شاهرخ و دقیقا دو هفته ای هست که از پستونک گرفتم این وسط اتفاقی که افتاد به سینه من وابسته تر شد و هی گاه و بی گاه شیر میخواست اوایل با سینه میخوابوندم و تا نیم ساعت پیشش دراز کش بودم چون میخواست مثل پستونک تو دهنش باشه اما یواش یواش کشیدم بیرون و ب گریه هاش اهمیت ندادم الان تقریبا درس شده ینی اگه از دهنش بکشی تو خواب گریه نمیکنه و میخوابه اما همچنان گاهی از ۷واب بیدار میشه و دهنش و نشون میده ینی اینکه پستونک و بده منم همون لحظه پستونک خراب و میارم میدم بهش میبینه خرابه میندازه زمین دوباره میخوابه در کل خیلی دلتنگ روزایی میشم ک پستونک می‌خورد چون حال و هوای خاصی داشت میدادی بهش آروم نیشد میرفت ی گوشه بازی می‌کرد ولی بد از پستونک یک هفته کاملا عصبی بود الان بهتر شده ینی عادت کرده انگار ب این قضیه از اون شدتش کم شده . قبلا تو ماشین میتونستم با پستونک آرومش کنم یا کنترلش کنم اما الان باید ترفند های دیگه ای ب کار ببرم خلاصه ک گرفتم ولی نمیدونم چرا خودم بیشتر از بچم دلتنگ موقع هایی هستم ک پستونک میخورد🥲