۱۷ پاسخ

مامان الارا با اینا بحث نکن اینا برای بیان چرت و پرت های احمقانشون آزادن. با همین چرندیات بدبختمون کردن

عزیزم واقعا شرایط سخته خدا قوت بهتون امیدوارم هیچ کس اتفاقی براش نیفتاده باشه کاش میشد کل تهران برن اونجا رو خالی کنند هر لحظه قلبمون برای هموطنامون میلرزه

من که پلک رو هم نذاشتم از ترس خواهر پاهام میلرزه از استرس

موندنت اصلا به صلاح نبود قربونت
طاقت بیار
درس میشه

عزیزم 😭

ای جانم عزیز دلم هرکجا هستی خدا پشت پناه تون 🙏

سلام عزیزم میتونی بیای شهرما❤️قدمت رو چشم

بمیرم برای ایرانم😔 ببین چطور اوارمون کردن خدا خیرتون نده خدا از روی زمین برشون داره😔😭

عزیزم حالتون چطوره الان؟💔💔💔😔😔

عزیزم بیا پیش ما

شب تا صبح پدافنداکارکردن ۷وربع باصدا نهیبی ازخواب پریدم استرس وترس کل وجودمون روگرفته💔😢

عزیزمم

رویا جان بالاخره از شهرتون زدی بیرون؟دیگه موندنتون اصلا به صلاح نیست

بدوضعی هنوزم دارن میزنن

منطقه 18 ای
اگه آره بیا خصوصی

عزیزم بیاین خونه ما بخدا از تهه قلبم میگم

با این عکس قلبم تیکه تیکه شد

سوال های مرتبط

مامان Arad مامان Arad ۱ سالگی
مامانا من ی هفتس بخاطر کم‌خونی شدیدی که دارم آمپول میزنم دکتر داده بعد ب جور خواب اوره من همیشه درارو از ترسم قفل میکنم میخابم و همیشه آراد وقتی از خواب بیدار میشه من باید بغلش کنم کلی بوسش کنم ماساژ بدم بهشو تا اوکی شه امروز باباش گفته خونه گرمه درو پاشده باز گذاشته ساعت ۱۰ بچه ها تو کوچه داشتن بازی می‌کردن آراد با صدای اونا پاشده بدون اینکه متو بیدار کنه رفته درو باز کرده جلوی در جالرو گذاشته که بسته نشه بعد جلو در ب بچه ها نگاه کرده یهو پاشدم از خواب دیدم آراد پیشم نیست اتاق نگاه کردم اینور اونور دیدن نیست یعنی ب معنای واقعی تپش قلب گرفتم داشتم سکته میکردم نمی‌دونم چجوری چادر سر کردم فرار کردم تو کوچه دیدم داره با بچه ها بای بای می‌کنه درو ببنده بیاد خونه از بچه ها پرسیدم کی اومد کوچه گفتن خاله نیم ساعت اینا بود اینجا بود
بعد اومد خونه ی کوچولو سرش داد زدم رفت عروسک بغل کرد با من قهر کرد
من خیلی مواظب ارادم این اتفاق برا مد افتاد بخدا ی وجب نمیزارم ازم دور بشه همش استرس دارم یعنی اگه می‌رفت چی میخاستم بکنم