سلام مامانا من با مادرشوهر تو یه حیاطیم دختر بزرگم 2سالشه و خیلی بهشون وابسته شده چیکار کنم این وابستگی کمتر شه واقعا دارم اذیت میشم همش برای مادرشوهرم اینا بهونه میگیرع میشه راهنماییم کنین الان یه ماهه میخوام از جیش بگیرمش کارم زار شده

اصلا حساسش نکن و خودتم حساس نباش.
تنها راهی که به ذهنم میرسه اینه که کاری کنی با تو خیلی بیشتر بهش خوش بگذره.
و نمیدونم جواب بده یا نه ولی با اون تنها نباشه. یعنی زیاد نذارش پیش اون بمونه که خودت به کارات برسی.

عزیزم یه خوبی هایی ام برات داره ک وقتی میخای بچه تو نگه میدارن بری بیرون کاراتو بکنی
اگه آدمای بدی نیستن اشکال نداره بزار بره
ولی یادش بده هر حرفی را نزنه

بیشتر باهاش وقت بگذرون بزار از سرش بره بیرون. بگو بیا فلان بازی کنیم بیا بریم بیرون برات فلان چیزو بخرم بیا بریم پارک...خسته ش کن دیگه یادش نمی افته

منم همین‌مشکل رودارم میترسمم بیشترشه لایک کن منم بخونم

منم مشکل تورو دارم 😄لایک کن منم بخونم

تنها راهش اینه ک خونتونو جدا کنی

زیاد نزار اونجا بره

دردمنم هست من ک دخترم هشت سالش شده هرکاری میکنیم نره بازم میره مادرشوهرم فوت کرده پدرشوهرم ازدواج کرده دوباره دوست ندارم زیادپیش اون بره

پسر دایی من ۱۸ سالشه هنوز واسته مادربزرگشه😂
تا ۴ سالگی پیششون بوده