سوال های مرتبط

مامان Ali مامان Ali ۱ سالگی
پسر گلم علی جان
یک سال و یک ماه از زندگیت گذشت و دوست داشتم برات این دلنوشته را بنویسم
تا یک سالگی دندون نداشتی و بهد از چندین بار دکتر بردن و شربت کلسیم و قطره ویتامین د در فاصله یک سالگی تا ۱۳ ماهگی دندونات دراومد چهار تا با هم . اول پایین سمت راست و بعد بقیه شون . خب مشخصه دیگه که چقدر بی اشتها و کلافه شدی و چقدر سخت بود اما گذشت ... و من تازه فرصت کردم برات آش دندونی درست کنم . راستی قدم های قشنگت هم مستقل تر شده از یازده ماهگی با کمک راه رفتی اما تازگی ها چند قدم خودت برمیداری و از رو زمین بلند میشی هر یک قدم که به سمت مستقل شدن بر میداری ما یعنی من و بابا و خواهرات ذوق می کنیم ... از کارای قشنگت بگم : میتونی حلقه ها را تو میله بندازی ، بای بای می کنی ، ماشی بازی می کنی و ماشینها را رو زمین میکشی ، توپ را با پا می زنی ، توی فلوت خواهری فوت میکنی تا ازش صدا بیاد، با هم میریم رو بالکن به گلها سلام میدیم و بهشون آب میدیم ، کلاغ پر بازی میکنی و انگشت اشاره تو رو زمین میذاری ، دست دستی می کنی ، وقتی بهت میگم لالایی کن می ری رو بالشت لالایی می کنی ، یاد گرفتی به جای اینکه با کله از تخت پایین بیفتی با پا پایین بیایی ... فکر کن پسر ... سال اول زندگیت پر از مهارتهای جدید بوده انگار همین دیروز بود شش ماهگی ت که با کله از تخت اومدی پایین و بلد نبودی و حالا فقط شش ماه ازش گذشته و تو یاد گرفتی با پا از تخت پایین بیایی ... به قول خواهرات هر مهارت جدیدی که یاد می گیری یه جون به جونای مامان اضافه میشه و به قول بابا هر یه روزی هم که غذا نمیخوری هفت تا جون از مامان کم میشه 😅البته شوخی می کنه ولی خوب سر غذا نخوردن جناب عالی خیلی تلاش می کنیم . ع
مامان قلب های مامان مامان قلب های مامان ۱ سالگی
دلیل تقلید بیش از حد کودک چه میتواند باشد؟

کودک از افراد مهم زندگی اش بیشتر تقلید میکند. این مورد بسیار خوبی است که باعث می شود پسر با پدر و دختر با مادرش همانند سازی شخصیتی کند. مشکل آنجا خواهد بود که فرد مهم زندگی فرزندتان الگوی خوبی نباشد. به عنوان مثال، پدربزرگ برای سیگار کشیدن به حیاط میرود، به مرور بقيه افراد خانواده کنار او جمع میشوند و شروع به صحبت میکنند. کودک نتيجه خواهد گرفت راز جذابیت پدربزرگ سیگار کشیدن او است. پس شروع به تقلید از پدربزرگ خود میکند. اگر والدین با این رفتار فرزندشان بجنگند این رفتار در او تقویت خواهد شد. پس مراقب الگوهای فرزندتان باشید. زندگی او را با کار خوب پر کنید تا وقت برای تقلید از دیگران نداشته باشد، و رفتارهای بی خطر او را ناديد بگیرید زیرا اگر کودک به این نتیجه برسد که با تکرار رفتار اشتباهش توجه شما یا دیگران را جلب میکند یا شما را کنترل میکند، به رفتارش ادامه خواهد داد. اگر فرزندتان بیش از حد از اطرافیانش تقلید می کند، موارد زیر را درنظر بگیرید.
١. کودکانی که تنها هستند بیشتر از کودکان دیگر تقلید میکنند. کودکانی که فرزند تک هستد با فاصله زیادی با خواهر یا برادر خود دارند بیشتر از کودکان دیگر به تقلید روی می آورند. در این مورد باید تا جای ممکن کودکتان زمان بیشتری را با بازی با همسالان خود سپری کند.
٢. کودکان نیازمند و تشنه توجه هستند. اگر آنها به اندازه کافی توجه دریافت نکنند دست به هر کاری برای گرفتن توجه خواهند زد. به عنوان مثال ممكن است ببیند پسر عمویش با تف کردن مرکز توجه بقیه می شود، پس کودک شما هم از او تقلید خواهد کرد.
مامان ارسلان مامان ارسلان ۱۳ ماهگی
پارت ۴۱
تکه سیزدهم" پیگیری و برخورد فعال
وقتی به فرزند خود حق انتخاب میدهیم باید حتما موضوع را پیگیری کنیم.تصور کنید او انتخاب کرده که ساعت ۷ بعد از دیدن کارتن به حمام برود سرساعت ۷ باید مطمعن شوید او به حمام رفته یا نه.ممکن است فرزند ما به اصرار بگوید چند دقیقه دیگه صبر کن..لازم است بگوییم وقتی حرفی میزنی من روی حرفت حساب میکنم. اگر باز هم اصرار کرد که شما چه قدر بی انصاف هستید
آرام بگویید اصلا دوست ندارم با مامان اینطور حرف بزنی اما تو فرصت بعدی من میتونم به یادت بیارم که قبل از تصمیم گیری کمی بیشتر فکر کنی
من گاهی در مرحله قاطعیت به فرزندم میگویم اگر فکر میکنی لازمه بیشتر کارتون ببینی من هم لازم دارم متقاعد بشم.به نظرت میتونی متقاعدم کنی؟
به او آموزش میدهم که چگونه میتواند من را متقاعد کند
یکی از گفت و گوهای من و علی جان:
من :پسرم ساعت دقیقا هفته، حمام
علی: مامان توروخدا..آخر کارتونمه
من: پسرم من روی حرف شما حساب کردم
علی با ناله: مامان اگه چند دقیقه دیرتر بدم که چیزی نمیشه
من: علی جان حمام
علی غرغر کنان به حمام میرود
من: به نظرت راهی وجود نداشت که بتونی مامان را متقاعد کنی
علی :متقاعد یعنی چی
من:یعنی راضیم کنی
علی:مامان تو روخدا بذارین کارتن ببینم
من: این راهش نیست.پسرم میتونی برام توضیح بدی و بگی مامان فکر میکردم کارتونم ساعت ۷ تمام میشه
علی: آره مامان نمیدونستم اینقدر طول میکشه
من:پسرم به نظرم توضیحت راضیم کرد. اما دفعه بعد یادت میارم که قبل از قول دادن بیشتر فکر کنی
علی:ممنونم مامان