۴ پاسخ

منم تقریبا یه ماه پیش پارک بودیم پسرم بغل مادرشوهرم بود تند تند راه میرفت پاش گیر کرد ب چیزی با بچه افتادن فقط شانس اوردم خودشو چرخوند بچم چیزیش نشد ولی من فکر کردم سرش خورد زمین بیهوش شدم چقدر اب دادن خوب شدم

شوهرمن بچه از رو شونه اش افتاد تو پنج ماهگی جمجمه بچم شکست هووووف هنوز صداش تو گوشمع هنوز دردش تو قلبمع خداروهزاربارررشکر خوب شد نگران نباش

من صبح خواب بودم بچم غلت زده بود از رو تخت افتاده بودم.خونمون اصلا رو تخت نمیخوابم فقط روی زمین میترسم بخاطر دخترم.اومدیم شهر دیگه بخاطر این جنگ لعنتی مجبوریم روی تخت بخوابیم.بخدا صبح یجوری وحشت کردم شیرم تا بعدازظهر نمیومد از صبحه دارم میمیرم از عذاب وجدانو ترس😔خدا لعنت کنه منو😔

وای اصلا بچه رو دست کسی نده من حتی ب خواهرم هم نمی‌دم چون می‌دونم همش سرش توگوشیه و حواسش نیس اصلأ

سوال های مرتبط