۸ پاسخ

از صدای بمب ترسیده بخاطر اونه

بمیرم واسه این طفل معصوما چ موقعی ام بدنیا اوردیمشون😭

پسرمنم دستشو میندازه گردنم سرم باید تو بغلش باشه بخوابه جدیدا اینجوری شده
موهامو میکشه میگ بیا بقلم😂
اون زیر از گرما تلف میشم ولی زود میخوابه

احتمالا اون موقع از صداها ترسیده برا همونه

ای خدا طفل معصوم
خدا پناه بچه هامون باشه

پسر منم بعضی وقتها این طوری میشه خوابش که عمیق شد میزارمش سر جا

نه بابا. چند وقت پیش پسر منم همینجوری شده بود. بعد چند روز از سرش افتاد

الهی بگردم کلی کیفشو ببر بابا از سرش میفته

سوال های مرتبط

مامان دیانا جانم🫶🩷 مامان دیانا جانم🫶🩷 ۱۴ ماهگی
😫😫😫دارم میمیرم ینی
😫
صب از خواب بیدار شدیم با دیانا. من گفتم بزار ببرمش حموم .
بردم حموم خیلی خوب داشت بازی میکرد توی وان ...تا زمانی ک سرشو شستم
هییییییییچ جوره نمیزاشت سرش اب بریزم🫤🫤🫤🫤خودشو میکوبید بهم.‌چنگ مینداخت جدیدا اینجوری شده
تا اینکه بالاخره شستم و دراومدیم بیرون ولی دگ هلاک شد انقد گریه کرد.منم مجبور بودم اب بریزم چون سرش کفی بود😶😶😶

خلاصه ساعت ۱۱بود از حموم دراومدیم بیرون از اون موقع دهن منو سرویس کرده تا الان😶
فقط گریه میکرد میگف باید منو بگیری بغلت میزاشتم زمین داد میزد😶
ی دستی گرفتم بغلم..نهار پختم
دندون ام رو دیروز کشیدم ی طرف صورتم کلا درد میکنه🥲پریود قراره بشم..شکمم و کمرم درد میکنه...انقدم از صب گرفتم بغلم دستام درد میکنه🥲🥲
ن شیر میخورد‌..ن غذا میخورد...هر چی ک فک کنی اوردم براش تا شاید بخوره
کیک.....ابمیوه...دنت...تخم مرغ...نون...پفیلا...ژله...رنگارنگ....گیلاس...هندونه
هر چی ک خوشش میومد ولی فقط پرت میکرد این ور اون ور.
تا میزاشتمش زمین بخوابونم گررررررریه میکردا...۳بار خوابوندمش چشماش بسته بودا ولی ۴دست و پا میومد سمت من🤕🤕🤕
صدقه دادم...اسفند دود کردم براش‌
فک کنم ترسیده تو حموم...یا میگم شاید شکمش درد میکنه...
همه کار و زندگیم رو ول کردم‌..تا الان ن صبونه خوردم ن نهار‌🥲🥲
میگف باید نگه داری در یخچال رو باز و بسته کنم گفتم باشه🥲
میگف باید ببری لامپ هارو خاموش روشن کنم‌گفتم باش🥲
میگف باید بطری اب رو خودم درش رو ببندم گفتم باش🫠🫠
وسایلاشو پرت میکرد پشت پشتی میگف بیار برام میگفتم باشه..این مورد رو ۱۵۰بار تکرار کرد🫠🫠🫠🥲
ایت الکرسی خوندم..صلوات فرسادم.
ادامه پایین👇