انقداین مدت اتفاق بد تو ایران افتاده زبونم لال تو خواب دیشب دیدم بچم تو کالسکه بود یهو گوشین‌زنگ خورد خرف زدم بعد نگا کردم‌بچم نیست دزدینش از دیشب حالت سکته زده ها رو دارم‌هی جیغ میزدم اون بدون من میترسه گریه میکنه الان گشنشه شیر میخواد غذا میخواد مای بی بی میخواد وای هر لحظه ک ب خوابم فکر میکنم دوس دارم ی چاقو فرو کنم تو قلبم یاخدا چقد سخت بوود

هستی زنگ زدی ب سیده؟

عزیزم سعی کن خیلی اخبار رو نخونی برای آرامش خودت و بچه
هر روز آیت الکرسی و سوره فلق و ناس بخون فوت کن بهش
خودتم صلوات زیاد بفرست قرآن بخون
الان باید تا میتونیم خودمون رو با قرآن و نماز ایمن کنیم
میدونی دشمن ما دست تو دعا و جادو داره و ممکنه تو این دوران جنگ با استفاده از اون ابزار ترس بیشتری تو دل ما بندازه
پس سعی کنیم خودمون رو به خدا خیلی نزدیک کنیم
من اصلا نماز نمیخوندم از وقتی جنگ شروع شد مرتب میخونم حس میکنم روحم داره قوی تر میشه میترسم منم دروغ چرا ولی خیلی زود خودمو جمع میکنم و آروم‌میشم
فکر کنید به زمان قدیم که چطوری تو اون دوران چند تا چندتا بچه رو دست تنها نگه میداشتن با کمک همسایه و فامیل کنار هم از پسش براومدن
ماهم باید همدل باشیم دست همو بگیریم تا از این دوران سخت هم به سلامت و با پیروزی عبور کنیم ان شاءالله

بیا شخصی عزیزم

عزیزم خوابتو ب اب تعریف کن ک روانه صدقه بده و فراموشش کن

مادریم دیگه🥺💔
من همیشه به مامانم میگفتم اگه من ی روزی بمیرم چی میشه
می‌گفت مامان تا مادر نشی نمیدونی چیه مادر شدن چه سختی هایی داره
الان ک مامان شدم میگم آخ کاش اون حرف و پنج سال پیش ب مامانم نمیگفتم چه شبایی‌‌ که واااقعا با حرف من با گریه می‌خوابید
واقعا سخته مادر شدن💔