چقدر مامان میبینم که بچه هاشون ۲ سال یا کمترن باز باردارن یا قصد دارن چطوری میشه اینا خسته و درمونده و بی پناه نشدن مثل من
من دیگه نمیخام حتی فکرشم بکنم واقعا نیاز دارم دخترم بزرگ بشه و ارامش به زندگیم برگرده
نکنه من مشکل دارم

نه شما مشکلی نداری . اونا هم مشکلی ندارن
هرکسی شرایط زندگیش با کسی دیگه متفاوته .

شماهم بعد از چندسال دیگه همه ی اینا یادت میره باز دوستداری که بارداری رو تجربه کنی .

از سال بعد خیلی رفتار بچه ها عوض میشه مستقل تر میشن .
لجبازیشون شیطنتشون جور دیگه میشه ولی مستقل تر میشن و راحتتر میشه یکم شرایط

منم مثل تو هستم

سوال منم هست والا من ک پدرم در اومده

وای دقیقا منم مثلشماهم

نه شاید بچه های ارومی دارن یاکلا سخت نمیگیرن مثل ما حرص نمیخورن
من ک از بارداریم اینقد اذیت شدم بعدش زایمان زودرس و دوماه بچم بستری بود و بعدشم مشکلات دیگ و وابستگی شدیدش ب من و پدرش

منم دقیقا مثله خودتم

بلاخره یکی پیدا شد مثل من باشه

من دخترم دوسالشه پسرم ۶ماهه خدا حفظشون کنه اما خیلی خیلی سخته

منم مثل خودتم ولی شایداوناصبروحوصلون خیلی بیشترازماست.منکه کم میارم همش

وای من که حتی نمیتونم بهش فکرکنم

تنها نیستی منم موندم
چجوری به بچه ی بعدی فکر میکنن اخه

عزیزم وقتی از یه دید دیگه با وجود همه خستگی‌ها نگاه کنی خودت میبینی همه کارهاشون خنگول بازی هست و بامزه .خودت رو بعضی وقتها بچه کن به اندازه ی خودش ببین همه چیز یا آن یادت رفته گلم.تازه بچه اولت هست گلم انشاالله قدکشیدن و بزرگ شدنش ببینی و اذیتاش کیف کنی.روز به روز یه چالش جدیدی دارن.منم مادرم ۳تا بچه دارم خسته میشم بی حوصله میشم ولی همین که تو اوج این حس ها باهم بازی میکنن و یهو بعد از دعواهاشون باهم قهقهه می‌زنن آدم روحیش خوب میشه.

نه بخدا منم دوس دارم بمیرم از پشیمونی و خستگی که حاملم بخدا بعد ۸ سال جلوگیری برای اولین بار ناخواسه شد حتی بدون دخول کامل من اصلا احتمالشم نمیدادم الان مثل خر تو گل موندم نه دل سقط داشتم نه اعصاب بچه دوم هردو هم پسالان هروز گریه میکنم
پسرمم یکم از حالت عادی شیطون تره
الان ۷ ماهمه

بچه با بچه فرق داره و شرایط زندگی هرکسی متفاوته

من خودم دختر بزرگم آروم بود ۶ماهش بود باردار شدم بچه رو نگهداشتم الان دومی ۱۰ماه هست

اما دختر دومم بسیار تا بسیار تا بسیار اذیت می‌کنه از دستش قرص اعصاب میخورم
اگه الان باردار بشم حتما خودم میکشم

من ک فکر میکنم اگه ی بار دیگه حامله بشم، زایمان،نگهداری از بچه کوچیک با همون شرایطی ک تجربه کردم عین کابوس میمونه برام.شاید اونا شرایط خوبی تجربه کردن و حس ترس ندارن الان

منم مثل شما منتظرم بزرگ بشه کمی ارامش به زندگیم برگرده خسته خستم

منم دقیقا مثل شمام عزیزم
اونا احتمالا یا کمکی دارن یا راحت میگیرن زندگیو

دقیقا حرف منو زدی ، همه باردارن اینجا با بچه کوچیک ، حتما بچه هاشون آرومه یا سختی زایمان و بارداری و بچه داری براشون مهم نیست ، یا صبورن یا کمک دارن

من که اصلا به دومی فکرم نمیکنم اونم تو این شرایط ایران.....

اچنا اعصاب قوی دارن مثل ماها نیستن

منم دقیقا مثل شمام

من خودم فعلا قصد دومی رو ندارم ولی واقعا عاشق بچه ام .