۹ پاسخ

وای الهیییی چقد کبوده چقد دردش اومده طفلکی

دقیقا مثل وقتی من دخترم می اومدنن میبردنن طبقه بالا خودشون به جایی هم میخورد بهم نمی گفتن تا این که یه روز دخترمو بردم حموم دیدم لاله گوشش کبوده اینقدر حالم بد شد هرچی ازشون پرسیدم هیچ کدوم هیچی نمیگفتن مثلا خبر نداریم تا این که اون رو این اتفاق افتاده بود دختر جاریم اونجا بوده ازش پرسیدم چی شده میگفت از میز افتاده حتی بغلش نکردنن ارومش کنند گفتن خودش اروم میشه منم دیگه از اون موقع تا حالا تنهایی اجازه نمیدم دخترمو ببرن به خودشونم گفتم یا باید من کنارش باشم یا باباش شما هم همین کار رو بکن خدایی نکرده یه اتفاقی برا بچت بیوفته میان میگن مامانش مامان نبوده از بچش درست حسابی نگه داری کنه به اسم خودت تموم میکنند

نگران نباش

چیزی نیس عزیزم نگران نباش

چیزی نشده خداروشکر

انشاالله ک خیره چیزش نمیشه

اگه خورده باشه قرمز میشه ورم میکنه پشت سرشو نگاه کن ببین اینجوریرشده پشت سرشو با دستت فشار بده اگه درد کنه واکنش نشون میده

گیج تر از خواهر شوهرم تو عمرم ندیدم بخدا
اعصابم خراب شد شامم یذره خوردم
چراغ انداختم تو سرش الان دیدم قرمزی یا کبودی نداره تقریبا دو ساعت پیش افتاد الان خوابیده

نه اگر ناجور افتاده بود میگفتن.

سوال های مرتبط

مامان شاه پسمل مامان شاه پسمل ۱۴ ماهگی
امروز صبح بود یهو دیدم صدای جیغ پسر جاریم تو راه پله داره میاد اخه سابقه داره جاریم بیشتر موقع ها تربیت میکنه به اصطلاح و پشت در میزاره و دوست هم نداره معمولا طبیعی هم هست که کسی دخالت کنه ....
خلاصه همینطور جیغ میزد منم میخواستم برم در باز کنم اولش فک کردم بچه افتاده از مله زمین اخه یبار قبلا بلندش کردم مادرش عادی برخورد کرد و این سری حس کردم خودش اینجوری در و باز نمیکنه ...
منم پسرم خوابیده بود آروم پاشده بودم مثلا مسواک بزنم دست صورت بشورم که برم پیش پسرم شنیدم اینجوری داد میزنه بعد بچه اش اومد در خونه مارو زد یهو دیدم تا بیام باز کنم اون یکی جاریم صداش کرد و سریع رفت پایین اونجا وایساد بعد چند دقیقه مادرش بیرون بود اومد انگار رفته بوده خرید
بعد چند دقیقه پیش برادر شوهرم به زنش گفت پسرش و بفرسته دم خونه ما سوئیچ بگیره ماشینشون و از قبل ماشین ما پارک کرده بیاره بیرون نمیدونم چی گفت نزاشت بچش بیاد بعد برادر شوهرم رفت پایین زنگ این زد گقت میشه سویچ و بدید گفتم بیارم پایین گفت نه پسرش و میفرسته بیاد منم منتظر شدم نفرستاد آخر خودم رفتم پایین دادم دیرم پسرش،رفته پایین اومد بگیره وسط پله که گفتم چرا نیومدی بگیری بیشتر بچه اش میاد میگیره اخه بعد دیدم بچه انگار ترسیده باشه هیچی نمیگه سکوت کرده سر تکون میده !!! دادم اومدم یعی چی یعنی ناراحته جاریم از اینکه نرفتم بچش و بیارم !؟ اخه ازین آدمایی ام هست که شر اش آدم و میگیره دخالت کنم میاد پس فردا میره به مادر شوهرم میگه دخالت کرد تو تربیت بچم آدم میترسه کاری کنه اون جاریم بود چیزی نمیگه ها ولی این خیلی شر آویزه به نظرتون چجوره