۱۰ پاسخ

همه‌ی ماها توی شهرهای خودمونیم شاید اندک افرادی رفتن روستا و فرار کردن ولی آخه تا کی می‌خوایم آواره باشیم مگه معلوم چقدر میخواد طول بکشه من پنج روز رفتم شمال و اومدم همسرم هرچی میگه بریم شهرستان خونه پدر شوهر میگم آخه تا کی یه هفته دو هفته اصلا دو ماه تا کی بخوام آواره باشم
اول و آخر که باید خونه خودم باشم

عمر دست خداست چه اینجا باشی چه اونجا اگه عمر آدمی نباشه خودش اتفاق میوفته
من هیچ ترسی ندارم سپردم دست خودش خدا خودش بزرگه

جایی هست که نزده باشن؟همه جارو دسترسی پیدا کردن من تو خونه خودم بودم ازدوستام گفتن بیا شهرستان برام ماشینم فرستادن ولی نرفتم دیگه خونم یه قسمتیش تخریب شد اومدم خونه مادربزرگم مرکز شهردیگه هم صداها برام عادی شدن.. کجا بریم خواهر مملکت و زندگیمونو دودستی تقدیمه این نانجیبا کنیم؟؟؟والا که من دلم زوشنه و قطعا برد باماعه

این جنگ ما رو نکشه استرسش ما رو میکشه
لعنت بیاد ب دشمن و وطن فروش‌های کثیف
نزدیک محرمیم ایشالا اباعبدالله کمک حالمون باشه
😭😭😭😭

عزیزم ما هیچ جا نرفتیم حتی میخواستیم بریم مسافرت کنسل کردیم این اتفاق افتاد،هیچ جا نرفتیم و نخواهیم رفت ،توکل به خدا سپردم به خودش دخترمو 🥺

و منی ک عین خیالم نیست🫠
چون به وطنم اطمینان دارم😌
ایران خیلی قدرتمند ار از اون چیزیه ک فک میکنی
روسیه گفت پشت ایرانم
ایران تنها کلاهک اتم رو میخاد و روسیه داره گفته بهش میدم
آمریکا گفته اگ بدی دریایی عمل میکنیم ایرانیم گفته👍😂
اصلا نترس
خدا هوامونو داره

مردا فقط دنبال مقصر میگردن
نترس اصلا نترس
فقط صدایی شنیدی واکنش بدی جلوی بچه هات نشون نده نزار بترسن
تو نترسی اوناهم نمی‌ترسن

انشالله هرچه زودتر اسراییل نابود بشه و جهان به یک آرامش ابدی برسه🤲

دور از خونه ی خود آدم خیلی سخته بالاخره وضعیت جنگیه واسه محافظت از خودت و خانوادت باید بری جایی که امن تره ، درسته مرگ دست خداست و بهترینشم شهادته ولی اینجوری نباشه خودتو بزاری وسط بگی چیزیم نشه 😥

ازچی میترسی عزیزم ،خدایی نکرده دورازجون خودت وعزیزات ازمرگ میترسی ،ببین مرگ توهرشرایطی باشیم سراغمون میادمعلوم نیست سرنوشت چه کسایی خداتواین جنگ براشون رقم زده که باشهادت برن ،مرگ چه توشهرچه توروستامیتونه بیادسراغمون ،سعی کن نترسی خداازشمانسبت به بچه هات مهربونترپس بسپربه همون خدای بالاسری ،کل سال یه طرف محرم امام حسین یه طرف ان شاالله امسالم لیاقت حضورتوروضه های امام حسین داشته باشیم

ما هیچ جا نرفتیم خونه خودمونیم تا کی میشع این ور اون ور رفت لعنت به خائنان داخلی که باعث این همه استرس به مردم خودشون شدن

سوال های مرتبط

مامان علیرضا مامان علیرضا ۵ سالگی
سلام
تا با توجه به سوال قبلم ، همسرم دید ناراحتم و اعصاب ندارم ، گفت بیا سرویس بگیریم براش ، بالاخره روز به روز شکمت بزرگتر میشه و سختت میشه و هوا سرد بشه تو زمستون و یخبندان بشه ، چجوری میخوای ببری و بیاری و امسال هم پیاده ببری و بیاری ، سال دیگه باید با سرویس بره ، پس بیا از الان بگیریم و عادت کنه و منم فوقش تا آخر اسفند می‌تونستم ببرم ، چون زایمان ۲۲ فروردین زده و دیگه زنگ زدیم و گفت ماهی ۸۰۰ تومن ، حالا الان چون چیزی نمونده تا آخر ماه ۲۰۰ تومن بدین ولی از ماه دیگه ۸۰۰ تومن هست و بعد گفت کلاس کدوم معلم هست و گفتیم فلان معلم و گفت از اون کلاس ۲ یا ۳ نفر سوار میکنم و دیگه به مدیر شون هم خبر دادم که سرویس گرفتیم و از این به بعد سرویس میاد دنبالش و همین طور میارش پیش دبستانی ، چون به هیچ کسی جز خودم بچه رو تحویل نمیدن حتی شوهرم و باید خودم به مدیر اطلاع بدم
حالا پسرم هم خوشحاله که با ماشین میره و میاد و دیگه پیاده نمیره ، آخه میگه خسته میشم و حوصله پیاده رفتن ندارم ، چون با ماشین همه جا رفتیم و یا شوهرم بغلش کرده و یا مسافت خیلی کوتاه پیاده رفته ، الان دوست نداره پیاده روی
حالا من عذاب وجدان گرفتم ، با خودم فکر میکنم که وظیفه ی من بوده که ببرم و بیارم و کوتاهی میکنم تو حقش
فرزندپروری فرزندپروری فرزندپروری
مامان علیرضا مامان علیرضا ۵ سالگی
سلام
دیروز غروب یک حموم پر چالشی رفتم که تهش هم سرما خوردم و کلا افتادم و همش دراز کشیدم و استراحت میکنم
یکی اینکه دو هفته حموم نرفته بودم و باید کلی اصلاح میکردم و یکی اینکه آب حموم هی سرد و گرم میشد و با یک مکافاتی خودم رو شستم و یکی اینکه سر دوش حموم آشغال گیر کرده بود و می‌خواست بشکنه و میترسیدم یهو بشکنه و بره تو چشمم و باز به شوهرم گفتم و اومد کلا سردوش رو باز کرد و یک دیگه اینکه شوهرم همش می‌گفت زود باش ، یه ربع شد باز دو دقیقه بعد می‌گفت زود باش بیست دقیقه شد و سریع بالاخره شستم و اومدم بیرون و پنجره ها باز بود و سرد هم بود و بعدش بیرون هم رفتیم و از بس شوهرم عجله کرد ،نشد موهام خشک کنم و سرماخوردم گلوم یکم درد می‌کنه و هر از گاهی سرفه هم دارم و تب هم دارم یکم و از اون سمت هم حالت تهوع چند روزه باز شروع شده و نمیتونم چیزی بخورم
بیشتر نگران بچه ی تو شکمم هستم که بخاطر سرفه اذیت میشه و یا نمیتونم زیاد چیزی بخورم
فرزندپروری فرزندپروری فرزندپروری