۱۵ پاسخ

دقیقا منم موافقم
اعصاب آدمو خورد میکنن انگار اونا شب بیداری میکشن ک دخالتم میکنن

دیروز دختر خالم برگشت بم گفت تو چ هنری داری نشستی خونه بچه بزرگ می‌کنی دیگ دیگ کلا رفتم تو فکر با خودم گفتم چقدر بدبختم اصلاااا بخاطر بچه ناشکری نمیکنما ولی از درسم کارم گردشم و کلی چیزای دیگم زدم نشستم خونه اون جمله ک گفت واقعا خیلی ناراحتم کرد

مردم کلا بیکارن میگن چرا بچه‌نمیخواب یکی میاری دوباره میگن تنهاست

انقد بدم میاد خدا ب یکی دختر میده زرتی بعدش همه دعا میکنن بهش داداش بده خدا بهت پسر بده فلان
اه
💩نخورید دیگه پسر دوستای بدبخت

ای اره من کلا بعد سه ماه ازدواج بچه دار شدم حالا هم میگن ی دختر هم بیار بگو ب شما چ

وااای اینقدر ب من میگن توقع دارن تازه الان بیارم بااینکه همه میدونن پسرم اینقدر عذابمممممم میددددده ک پیرشدم بازم میگن

بیخیال بابا
خیلی رک بگو هروقت صلاح بدونم راجع بهش تصمیم میگیرم
تجربه ی خودمو بخوام بهت بگم
من بعد ازدواج بچه نمیخواستم
ولی به شدت تحت فشار اطرافیان بودم
هربار عمم یا هرکی زنگ میزد
تهش میرسید به بچه
منم عصبانی میشدم و گاهی وقتا یچیزی میگفتم دلخوری پیش میومد
و بعدش خودمون تصمیم گرفتیم و درنهایت بچه دار شدیم که ربطی به بقیه نداشت
ولی تو اینطور نباش
نگو نمیخوام، بگو ان شاالله به وقتش راجع بهش تصمیم میگیریم، ان شالله به وقتش، هنوز تصمیمی راجع بهش نگرفتیم و..
هرچیم گفتن لبخند بزن
سعی کن وارد بازیشون نشی
میفهمم که چقدر برات میتونه عصبانی کننده باشه ولی سعی کن ارامشت رو خراب نکنی

اینجوری بهش گفتم چون واسه پسرم یه جفت جورابم نگرفته حتی نگفته یه ساعت بیار من نگه دارم تو استراحت کن مامانم وقت و بی وقت برای پسرم خوراکی و اسباب بازی میخره دریغ از یه خوراکی که مادرشوهرم بخره بگه اینو دیدم گفتم واسه نیکان بخرم

دقیقا مادرشوهر من گیر داده بود هربار میرفتم میگفت یکسالش شد دومی رو بیار شیر به شیر باشن باهم بزرگ میشن گناه داره تنها نمونه هیچ وقت جواب نمیدادم لبخند میزدم
دفعه اخر از حرصم گفتم شماره کارتممو یادداشت کنید گفت چرا گفتم ۳۰۰ میلیون واریز کنید چشم همین فردا اقدام کنیم
یه جوری بهش برخورد برگشت گفت بچه شماس من پول بدم ؟؟؟
منم گفتم والا ما حرفی درمورد بچه دوم نمیکنیم حالا که شما اصرار دارید حداقل از لحاظ مالی ساپورت کنید یا هم لطف کنید در مورد خصوصی ترین مسئله زن و شوهری ما دخالت نکنید حتما اگه صلاح بدونیم و شرایطمون اوکی باشه به بچه دوم فک میکنیم از اون موقع لال شده دیگه نمیگه

به منم میگن عشقم.من مزوندارم.از زندگی افتادم با اینکه مادر و خواهرم نگه میدارن ولی بازم به مزونم نمیرسم

مردم حرف نزنن دهنشون درد میگیره خب نمیگن کسی دوس داره بچه یا شرایط داره خودش میاره دیگه

تا وقتی کسی ازت نظر نخواد،نظر بدی واقعا بده،شبیه دخالت کردنه

منم که دوتا پسر دوقلو دارم،میگم دوتا خواهر دوقلوهم بیار😄
باخنده میگذرم از حرفاشون،میگم اخه بعدیشم دوقلو پسر میشه، نمیارم

بنظرم جواب این ادمارو باید رک بدی که از رو برن.دخترعمم همینجوری بود تا منو میدید میگفت بچه بیار و فلان گفتم بهش اگه تو تو زندگیه منی بیارم میخوای نگهش داری باز بگو اگه نه لطفا دیگه نگو

فاصله سنی دو تا بچه های من۱۶ساله اینقدر از این موضوع راضیم

موافقم باهات

سوال های مرتبط