۵ پاسخ

نه بابا بچست دیگه میترسه
اتغاقا این برا هوش زیادش ک متوجه تغییرات و بالا و پایین شدن میشه

طبیعی هست خواهر ربطی به تو چادر کردن شما نداره

اره عزیزم از تنهایی هم هست اینکه ی سره خونه بوده و در آرامش حق داره بکم بترسه
پسر منم تازه بعد ۴ماه از خونه آوردمش بیرون چون زمستون بود خ بیرون نمیرفتم از صدای ماشین و موتور ‌بچه ها میترسید تو بغلم خودشو صفت می‌کرد اما دیگ تموم شد آوردمش بیرون کم کم عادت کرد الانم برمیگزده نگاهشون میکنه ولی دیگ نمیترسه

دختر منم از پله میام‌پایین‌میترسع

نه بابا درست میشه

سوال های مرتبط

مامان امیرحسین مامان امیرحسین ۷ ماهگی
روزی روزگاری، یه نی‌نی کوچولو 👶 بود که تو یه سرزمین خیلی قشنگ زندگی می‌کرد. این سرزمین پر بود از گل‌های رنگارنگ 🌸🌼🌷 و درخت‌های بلند 🌳🌲🌴. نی‌نی کوچولو یه عروسک خرسی 🧸 داشت که خیلی دوستش داشت.
یه روز، نی‌نی کوچولو با عروسک خرسی رفت توی یه پارک خیلی بزرگ. تو پارک، یه تاب 🪅 خوشگل بود. نی‌نی کوچولو سوار تاب شد و شروع کرد به تاب خوردن. وقتی داشت تاب می‌خورد، یه پرنده کوچولو 🐦 اومد و کنارش نشست. پرنده کوچولو شروع کرد به خوندن یه آهنگ خیلی قشنگ 🎶🎵🎼. نی‌نی کوچولو خیلی خوشحال شد و شروع کرد به خندیدن 😄😃😀.
بعد از اینکه تاب بازی تموم شد، نی‌نی کوچولو و عروسک خرسی رفتن پیش یه حوضچه کوچولو ⛲. تو حوضچه، یه ماهی قرمز 🐠 بود که داشت شنا می‌کرد. نی‌نی کوچولو به ماهی قرمز نگاه کرد و یه بوس کوچولو 💋 فرستاد براش. ماهی قرمز هم یه دم تکون داد و یه حباب کوچولو 🫧 درست کرد.
وقتی که هوا داشت تاریک می‌شد 🌃، نی‌نی کوچولو و عروسک خرسی به خونه 🏠 برگشتن. نی‌نی کوچولو خیلی خسته بود. مامانش 👩‍👧‍👦 نی‌نی کوچولو رو برد توی تختش 🛌 و یه لالایی آروم 🎵 براش خوند. نی‌نی کوچولو خیلی زود خوابش برد 😴. تو خواب، دوباره پرنده کوچولو و ماهی قرمز رو دید و باهاشون بازی کرد.