شمام مثل من از همه کسایی که فکر میکنن فقط اونایی که شیر مادر میدن مادر واقعی و کافی هستن متنفرین؟ یا من انقدر حساس شدم؟؟؟
دوم اینکه راسته که هر چندتا بچه بیاری همشون مثل هم میشن چون رفلاکس داشت میپرسم خیلی اذیت شدم حقیقتا.... مخصوصا دست تنها بودم.یعنی اگه بچه دوم هم بیارم احتمال زیاد رفلاکس داره یا ربطی نداره؟؟؟

با هر دوتاش مخالفم
هستن که مادرایی که شیر خودشونو دادن ولی بویی از مادری نبردن
و هستن کسایی که بچشون شیر خودشون رو نخورده و معنی واقعی مادر رو القا میکنن

و اینکه نه همه بچه ها مثل هم نیستن و بچه ها باهم متفاوتن

منم اوایل این حسو داشتم چون اطرافیان بهم منتقل میکردن.بعد به خودم اومدم و الان اصلااا تین حسو ندارم.چون من فقط شیر ندادم و الا انقدرررررر من زجر کشیدم با پسرم که حد نداشته و هیچگسی جز مادر این سختی هارو تحمل نمیکنه.
نه اینجوری نیست.بچه با بچه فرق داره.
جاریم بچه اولش به شدتتتت اذیت کرد.از کولیک و رفلاکس و الرژی.
دومی ابداااا نفهمید چطور بزرگ شد.خودش با دهن خودش اینو میگه

منم شیر نداشتم اصلا 😭 با شیردوش برقی هم در نبومددشیرم. شیر افزار هم خوردم شیرم راه نیفتاد. خیلی عذاب میکشم که بقیه فکر میکنن من مادر بدیم .. جاریم بچه ی دوم آورده و با من اصلا خوب نیست و هفته ی پیش اومده بود و پز میداد در حدی شیر داره که شیرش فواره میزنه مخصوصا جلوی پدرشوهرم اینا میگفت که منو خورد کنه و ثابت کنه من مادر بدیم و برای راحتیم شیرخشک دادم . هرگز نمیبخشمش من صد خودمو برای پسرم گذاشتم تا الان. شیر دادن آدمو مادر کامل نمیکنه ای ماش ذات خوب و انسانیت یاد بچش بده.

بیشتر بچه های الان هم کولیک دارن هم رفلاکس ولی اینکه حتما بچه بعدی هم خواهد داشت ن درست نیست

بی سوادن اینجور آدما

درمورد سوال اول چون حرف رفتار دیگران برام مهم نیست اصلا به این چیزا فکر نمیکنم هرمادری خودش صلاح کارای خودش با فرزندش میدونه عزیزم پس اصلا سخت نگیر برات مهم نباشه خیلی خووبه این روش توهمه موارد.
سوال دوم ن عزیزم اصلا شبیه هم دیگه نیستن

عزیزم من اصلا به این حرفها توجه نمیکنم و خودمو اذیت نکردم .
حساس نشو و حرف آدمها برات مهم نباشه
کافی بودن و واقعی بودن مادر به شیر دادن نیست به عشق و محبت و توجه به بچه هست
به اینکه سرش داد نزنیم .تنبیهش نکنیم . درکش کنیم و عاشقانه بزرگش کنیم حالا ببین چند نفر واقعین بقیه حرفها واقعا چرته

پسرمن تااوایل ۷ ماهگی شیرخودموخورد چون شیرم کم شد سیرنمیشدشیرخشک دادم دیگه سینمو نگرفت چ حرفا ک نشنیدم ازاطرافیان خیلی دلم شکست
یااینکه من خودم سزارین اختیاری کردم انقدرگفتن فلانی طبیعی زایید شیرخودشو داداعتمادبنفسموصفرکردن دقیقازمانی بودکه ازلحاظ روحی داغون داغون بودم هنوزم یادم نرفته

من دیگه مثل اوایل حساس نیستم چه ها که نکشیدم سر این حرفا

والا پسر من هنوز بالا میاره منی که کلا بیخیال بچه دوم شدم با این رفلاکس وحشتناک واقعا برای من کابوسه رفلاکس پسرم طفلی نوزاد بود خیلی جیغ میزد