خیلی حالم بده دوست دارم بمیرم اصلا نه خوشی بهم اومده نه هیچ اون از بارداریم اون از زایمانم سه بار شکمم وا شد این از اینکه همش خونم میرم تا خونه مادرم که بینمون یک ساعت راهه هر دفعه به چیزی میشه اون دفعه ماشین خراب شد ۷۰ ملیون خرجشه الآنم رفتم همش پیش بچم بودم بی‌قراری میکرد ۴۸ ساعت نخوابیدم رفتم تا مبل نشستم بچه رو شکم بود خسته شده بود به خواهرم گفتم برعکس کن به کمر این اومد برعکسش کنه یهو از دستش افتاد خورد محکم زمین فاصله اینقدر بود که تو عکس گذاشتم بعد شروع کرد گریه دو قطره هم بالا اورد( بچم رفکلاس شدید داره ) بعد یهو خوابید هر چقدر بیدارش کردم آب زدم بهش بیدار نشد با گریه بردمش دکتر
خواست بستری کنه چکش کنن بعد گفت دکتر نه بچه خوابه برو اگه بالا اورد غیر طبیعی بیارش منم اوردمش بیدار شد خندید بازی کرد ولی بالا اورد مثل همیشه خیلی خودش بالا میاره دیگه به شوهرم گفتم آوردم خونه کلیم حرف بارم کرد ولی هنوز نگرانم تروخدا بگین چه کنم؟😔

تصویر
۶ پاسخ

اینجور. مسائل و به وشوهرت نگو

بمیرم برات بقران تو چشم تو زتدگیته این همه پشت سرهم اتفاق بد برات میفته
صدقه بده به یتیمی
امیر خوبه حالا که میگی مبخنده کاش به شوهرت نمیگفتی ما شانس نداریم از شوهرامون فک میکنن هواسمون نمیدیم پرتیم

هیچی نمیشه نترس،غم به دلت راه نده

ببین اصلا نگران نباش
همین چند روز پیش پسرم خیلی دست بالک میزنه تو بانوج گذاشته بودمش که حدود یک متر نیم از زمین بالا بود
اینقد با پاهاش زده بود به بالشت که اومده بود پایین و کج شده بود
ناگهان ی صدا اومد من تو اشپزخونه بودم پسره دیگمم رو مبل نشسته بود نگام رفت اول سمت اون دیدم چیزی نیست گفتم برم به سبحانم ی سر بزنم تا دیدم تاب کج شده مردم زنده شدم بچم سیاه شده بود افتاده بود رو زمین اینقدر زدم پشتش که نفس اومد بالا گریه کرد 😢😭
دکترم بردمش چون حالش خوب بود هیچ کار نکرد

سلام خواهر انشالله که بحق این ماه عزیز و بحق علی اصغر خودش به بچت نگاه کنه
توکل برخدا انشالله هیچی نیست
واقعا زندگیا مشکله بخدا امشب ما توخونه پول نون نداشتیم

عزیزم خدا بهت تحمل و صبر بده منم مث خودت دوبار شکممو باز کردن بار سوم نذاشتم خودم باعسل و دارو خوب شدم امیدوارم فقط اون روزای وحشتناک رو فراموش کنی تا بتونی به روال عادی برگردی نگران بچت هم نباش انشالله خوب میشه مواظبش باش دست کسی هم نده

سوال های مرتبط