منم همین مشکل و دارم با مادر شوهرم یه زمانی همش می اومد گیر میداد باید من ببرمش حموم یا اگه خودم میبردم هی میگفت تمیز شستی ، گوشش آب نرفت
الان بلافاصله بعد از صبحانه در خونه رو قفل میکنم با خیال راحت میرم حموم چندبارم اومده پشت در مونده منم گفتم حموم بودیم و در بسته بودم
درو قفل کن بگو حموم بودم نشنیدم یا خواب بودیم نشنیدم در زدی
درو قفل کن
هرموقع هم گفت تمیز نشستی بگو بچه مگه تو معدن کار میکنه که بسام بشورمش بچه رو یه اب خالی هم بگیری مثل دسته گل میشه
درو قفل کنی خودش متوجه میشه که دخالت نکنه
خداصبرت بده
سخت ترین شرایط ،زندگی با خانواده شوهره، واقعا سخته
ای خوب کردی مادر شوهراهمشون تومخی هستن کاش میشدبی صداخفشون کنی بمیرن
در خونتو تز داخل قفل کن همیشه بگو امنیت نیست شوهرم میگه قفل کن
حتما دوست داره کاری برای نوه بکنه'چه بهتر کسی کمکت کنه 'من امروز رفتم بیمارستان کسی نبود حتی بچه روبگیره توزانوم آمپول تزریق کردن 'کاش کسی باشه کمک کنه'مادرهم نفسی بکشه اومدم خونه با پا درد نشستم آشپزی
من نمیفهمم ادم چقدر باید بی شخصیت باشه یهو بیاد تو خونه
یاده دوستم افتادم اونم مادرشوهرش بعد هر حموم میگه تو بلد نیستی تمیز بشوریش
مگه تو اپارتمان نیستید چرا سرما بخورع هوا گرمه
موقع حموم بردنی نگو خیلی دخالت میکنن
شبا ببر حموم وقتایی ک میدونی اونا خوابن
ب نظرم زندگی با مادرشوهر همه ی این سختی ها رو داره تا وقتی اونجایی همین اش و همین کاسه اس
بعضی دخالتا از دوست داشتن زیاده،ولی باید متوجه بشه ک از روی دوست داشتن دخالت نکنه،بنظرم آروم شدی بهش بگو ک شما خیلی دوسش دارید برای همین ممکنه یه سری عادتهای بد بچه برداره
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.