سلام..... دیروز رفته بودیم باغ بعد برادر شوهرم یه موتور داره از این قدیمی یا که مثل دوچرخه رکاب داره یکم صداش زیاد بود فقط..... بچه ها رو سوار میکرد دورشون میزد اونام خوششون میومد و داد میزدن حالا کیان بین 5 تا بچه تنها بچه ای بود که به شدت می‌ترسید وگریه می‌کرد کلا به گردن چسبیده بود و یه بند گریه با زاری..... هر کی هر جور نازش می‌کرد این فقط گریه میکرد حتی میبردیش خونه تا صدای این موتورو میشنید باز گریه کلا کلافه ام کرده بود..... خلاصه آخر شب برگشتیم خونه بازم بچم آروم نداشت و نق میزد هی میگف مامانی و باز گریه میکرد دیشب به زور گوشی خابوندمش با این که کلا خودش می‌خوابه حتی تا صبم 20 بار بیشتر بیدار شدو گریه کرد.... ساعت 1 از خاب پاشد دوباره کلا بغلم بودو گریه چایی خوردو یکم ناهار بعدم دوباره خودش خابش برد..... حالا میگم حتما بچم ترس رفته به جونش چیکار کنم وقتی بیدار شد مثل صب نباشه کلا می‌چسبه به منو گریه میکنه

۲ پاسخ

وای خدا بچه خیلی ترسیده ...اون موتورا خیلی صدا داره ..باهاش صحبت کن بهش بگو میدونم که ترسیدی پسرم حق داشتی بترسی باهاش بازی کن اب بازی تاارامش بگیره ..ببرش تو حموم

اگه زیادی ترسیده باید بش آب طلا میدادی تا ترسش بریزه خودت باش حرف گولش بزن ب خندش بیار ببر جایی ک خوشش میاد

سوال های مرتبط

مامان ائلوین🧑‍🍼🌕 مامان ائلوین🧑‍🍼🌕 ۲ سالگی
سلام خانما دارم دیوونه میشم 😢 عموی بچم یه ساعتی میشه پسرم رو آورده پیش من بعد مامانم میخواست بوسش کنه پسرم نمیذاشت برگشت به مامانم یه حرف خیلی بد زد اعصابم انقد خورد شد برگشتم یه سیلی زدم بهش خیلی گریه کرد خودمم گریه کردم اون بی شرفا یادش دادن خودشون فقط با فحش با همدیگه حرف میزدن عاشق اینم بودن بچه هم از این حرفا یاد بگیره شوهر بی شرفم کلا به مادرش به شوخی اینا فحشای زشت میداد کلا ناموسی
حالا دارم اون حرفا رو از پسرم میشنوم بعد یکم پیش دوباره باز همون حرف زشت رو تکرار کرد بازم به مامانم گفت روی دستش زدم می‌دونم تنبیه بدنی جواب نمیده توروخدا یه راهکار بدین بچه رو چیکار کنم از یادش بره سنش کمه متوجه نمیشه. اون موقع ها میگفتم به بچه این حرفا رو یاد ندین لج میکردن با من علاوه بر این یدونه هم 👍🏼 با این انگشت شست میگن بیا
اونو هم یادش دادن ... تازه بچم به مامان و بابام می‌گفت مامانی و بابایی یادش دادن حالا اسم پدر و مادرم رو میگه من با این بی وجودا چیکار کنم گفتم طلاق میگیرم راحت میشم از دست فحشاش و کتکاش حالا پسر خودمم داره شبیهش میشه با زن برادرش در ارتباطم البته نه که همیشه حرف بزنیما در حد خیلی کم بنظرتون بهشون بگم که یادش ندن؟ آخه می‌دونم بازم لج میکنن