بنظرتون من چجور با همسرم رفتار کنم؟
خیلی بدجور مریض شدیم منو حسین.
چند شبه نخوابیدم تا صبح بالا سرش بودم دیشب خودم تب و لرز داشتم همسرم ک از سرکار اومد مرغ خریده بود با اون حال شستمشون. بهم گفت آب بیار گفتم حالم بده آب بردم میگه باید خالیش کنی لیوان کوچیکه هرچی توضیح میدم که حالم بده میگه باید لیوان بزرگ بیاری.
نمیدونم چرا انقد درکش پایینه هیچوقت تاحالا نشده یبار کنارم باشه حامی باشه تو وقت مریضی.
از ارایشگاه اومده دو ساعت نشسته با گوشی میگم یا برو حموم موهات میریزه تو خونه یا شام بخور ساعت ۱۲شام خورده ساعت ۱رفته حموم. منم قرص خورده بودم خوابم میومد از طرفی تب و لرز شدید پسرم یه جا نمیموند مدام دنبالش بودم سرش جایی نخوره.
از حموم اومده برای خودش تخت میخوابه پسرمم بازیش گرفته انقدریک حالم بد بود دیگه اشکم داشت در میومد زنگ زدم خانوادم اومدن بردنم دکتر.
اینی ک تعریف کردم ی نمونه از بی اهمیتیشه

چرا پامیشی براش اب بیاری؟؟؟؟؟؟
عزیزم زیادی بهش اهمیت دادی
دچار توهم شده

از بعد زایمانم علیرضا هم اینجوری شده

گلم تو بارداری سختی داشتی از نظر رابطه احساسی حالا بچه ام اضافه شده فکر نکن میگذره اوضاع خوب میشه فردا همین زحمتهایی که برای پسرتم کشیدی میگه خودمون کردیم مگه چیه
فکر اساسی بکن

من ازتوبدترم.همش میگه توچکارمیکنی مگر

وای خدا چقدر بی درک

نمی‌دونم چرا مردا تا نمیری باور نمیکنن منم هر دفه میگم بچه بغل کن بیرون یا توخونع کمر درد دارم انگار باورش نمیشه میگه عب نداره یا طبیعیه...🫤🥴
مریضم سرماخوردگی شدید داشتم ماسک میزدم بااون حال تاصب بالاسر بچه بودم نمیخابید خونه مامانمم رفتم مثلاً استراحت کنم اونا جلوتر از من میخابیدن آخر بچه هم گرفت ازم چون هیچکس کمک نداد بهم

در کل آدم فقط خودش ب داد خودش میرسه هیچکس تواین شرایط نیست

چرا تو باید براش آب ببری؟؟خودش مگه دست و پا نداره

وااای واقعا باورم نمیشه این دیگه چجور ادمیه من شوهرم اصلا هیچ کار خونه نمیکنه چون از وقتی میره سرکار سرپا هست تا شب دلم میسوزه ولی خدایی تو پریودی و مریضی خیلیییی هوامو داره

مگه تو مادرشی که همش صداش میزنی واسه شام؟؟؟ وقت خودش شام خورد خورد نخورد دیگه به تو ربطی نداره . درمورد آب هم همینطور باب دلش نبود همونجا میربختی زمین میگفتی خودت پاشو بیار

اب نمیاوردی براش غذا درست نمی‌کردی براش اهمیت نده بهش تا بفهمه😑

عزیزم خدا صبرت بده واقعا به شوهرم امیدوارم شدم طفلک تو مریضی کمکم میکنه

همشون این خواهر منم حرص همین رفتار رومیگشم فقط

چرا باید خونواده تورو دکتر ببرن اینطوری عادته براش باید میگفتی منو ببر دکتر خوب نیستم

چقد وحشتناک منم بودم جوری اون لیوانو تو سرش خرد میکردم تا ابد یادش بمونه

من باشم ن شام وناهاربراش میپزم ن اون ابی که براش آوردی میاوردم یعنی چی مگه تونوکرشی بعضی مردابازنشون یه مدلی رفتارمیکنن انگارتوبچکی موردآزارواذیت بودن وکودک آزاریدشدن الان میخان تلافی کنن باایوان میکوبیدی توسرش

اخیی عزیزم‌ چقد آدم بهش فشار میاد

چقدررر سخته این جوری عزیزم،درکتتت میکنم من..چون به چشم دیدم همه رووو🥲