این حس ها بعد از زایمان خیلی طبیعیه.ولی مطمئن باش تو اینقدر قوی هستی که خدا بهت ی فرشته کوچولو داده. اگر میتونی فعلا سر کار نرو و بیشتر استراحت کن
چه کاری هست که میتونی بچه رو با خودت ببری؟ من از خدامه کاری باشه که بچه رو ببرم، تو بنده برگزیده خدا هستی شرایط تو آرزوی منه، من بدبخت که حبس شدم تو خونه، هی هم مادر شوهرم میاد به بچه سر میزنه دهنم رو صاف کرده
واقعاً حس بدیه که کسی کنارت نباشه.کسی کمکت نباشه یا حتی کسی نباشه باهاش درد و دل کنی...
این روزای تاریک تموم میشه دخترت رو بزار تو کالسکه عصرا برید گردش... یه روز برو آرایشگاه به خودت برس.... برید پاساژ گردی با دخترت حتی اگه چیزی نخری حتی در حد آبمیوه... غذای مورد علاقه خودت رو درست کن...و مهم تر یه کتاب رو بخون یا فیلم ببین که سرگرم شی... تو این دنیا به هیچکسی جز زانوهات تکیه نکن
منم نه فامیل شوهرم کمک هستن برام نه خونواده خودم شرایطش دارن مادرم پیره دوتا برادر مجرد ک تو عالم خودشونن تازه بچه دومم چهارماهشه واقعا سختمه جسمم تحلیل رفته هیچ روحی هم داغونم نمیدونم کی میتونم به خواسته های خودم برسم ولی از خدا کمک میخوام و بازم ناشکر نیستم
منم تنها بودم تو ی شهر غریب ..مامانم دو هفته پیشم بود...تا الان ک گذشت ...یکم ب خودت برس ..ی روتین برا خودت بذار ...پوست مو هر چی ک حالت باهاش خوب میشه
عزیزم خیلی سخته،سخت از سختی جسمی اینکه روحت احساس تنهایی کنه واقعا عذاب آوره
من روز زایمانم مامانم اومد ده روز موند،بعدش هم باهاش برگشتم شهرستان تا بعد عاشورا برمیگردم خونمون
بنظرم نه تنها مادر باید همسرت خونوادش ،خواهربرادرات کمک کنن،اگه هم کاری نکردن تو هم بعدا براشون هیچ کار نکن
من بارداری سختی داشتم کلن تنها بودم دخترم دنیا اومد دوماه شب روز مادرشوهرم بود کمکم حس مالکیت داشت دیگه سر کله میزد برای زندگیم دخالت همجورع دمشو کوتاه کردم نیومد دیگه تا الان تنهایی بزرگش کردم
چرا تنهایی عزیزم خدا یه فرشته بهت داده
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.