۹ پاسخ

حداقل باید 3ماه فقط بدون هیچ خواسته ای با هم حرف بزنن و ببینن تا یکم باهم آشنا شن و زیر 6 ماه آشنایی اصلا نمیشه تصمیم گرفت

با چیزی ک شما گفتین بنظرم اولی قصد ازدواج نداره باهاش
بعد دوماه میگه بزار آشنا بشیم ممطئن باش برا ازدواج نمیخاد

شوهرم اومده بود خواستگاریم
بعدش ک من فردا شب اومدم جواب بدم دیدم یکی از همشهری خودم اومده خواستگاریم همه چیمون هم بهم میخورد اما خب من ب دلایلی گفتم نه و با همسر فعلیم ازدواج کردم
نمیشه ک هم اینو رو دستش نگه داره هم اون یکی رو
فرض کن شاید با اولی جور شد اولی رو دختره عشق زد جایی بشنوه دختره با یکی دیگ چت می‌کنه فک کن چ حالی میشه
یکیو بچسبه تمام
طمع چیز خوبی نیست
طمع کنه هم اونو هم دومی رو از دست میده
بشینه فک کنه دو دو تا چهارتا کنه سبک وسنگین کنه ببینه کدوم ب دلش میشینه
کارش درست نیست ک هم با اون هم با این....

یعنی دوماه گذشته هنوز نتونسته تصمیم بگیره میخوادش یا نه از جلسه سوم تقریبا دختر میتونه مطمئن بشه طرفش بدرد میخوره یا نه اگه دید خوبه حالا باز چند جلسه ادامه میده ولی دیگه دوماه زیاده وابستگی هم میاره دختر اینجور وقتا باید زودتر تصمیم بگیره پسرا بهشون اعتباری نیس وقتی گفته با دوماه تصمیم نمیگیرم یعنی یه جای کارش میلنگه

سنتی باشه هر دو رد کنه بره

به نظرمن دومی رو بگه بیان خواستگاری معلومه قصدشون ازدواجه،،درضمن دختر باید خواستگار بیاد تا بالاخره قسمتش بشه،،یانصیب ویاقسمت

به اولی بگه یه آقایی درست به همون طریقی که شما معرفی شدین بهم معرفی شده. ببینه واکنش اولی چیه. شاید بگه آشنا نشو باهاش. شایدم بگه من نمی‌خوام برو با اون

خوب کدومو بیشتر دوست داره

کدوم قصد و نیتش موجه

رابطه اش رو با اون پسر اولی جدی کنه
بگه یا در قالب دوستانه بگه داره برام خواستگار میاد
اگر اون اولی حرکتی زد ینی قصدش ازدواجه
نزد ینی صرفا برای دوستی و لاس زدن میخوادش

سوال های مرتبط

مامان asemon مامان asemon ۴ سالگی
یک سال...
یک سال از شبی که اینو نوشتم میگذره.
۳۶۵ روز....
طولانی اما گذرا، مثل نسیم.
حالا جواب تمام سوالاتی که اون شب ذهنم رو اشغال کرده بود میدونم.
میدونم که مادر کاملی نبودم، اما مادرِ کافی‌ای بودم.
میدونم که دخترکم با برادرش خوب کنار اومد. دوستش داشت و کنارش رشد کرد.
میدونم که پدرش دابسته‌ی مسافر کوچولومون شد.
میدونم که میشه یه نفر دیگه رو هم قد بچه‌ی اول دوست داشت.
میدونم میشه برای بار دوم هم، برای تک تک لحظات یه نفر ذوق کرد. برای اولین دندونش، اولین غلت زدنش، اولین کلماتش.
میدونم میشه باز هم از شنیدن «ماما» ضعف رفت.
میدونم تو خیلی قشنگی شاه پسرم. گاهی اونقدر قشنگی که مثل یه تابلوی نقاشی محوت میشم. اونقدر از دیدن خنده هات ذوق میکنم که حس میکنم قلبم فشرده میشه.
میدونم دردت، درد منه، اشکت اشکِ منه، خنده هات دنیای من.

اینم میدونم که راه خیلیییی درازه و چالش ها بیشتر از اون چیزی که بهش فکر میکنم.
میدونم قراره کلی با هم دعواتون بشه.
قراره کلی از دستتون عصبانی بشم.
کلی داد و جیغ و هوار مهمون اتاق هامون باشه اما شاید احمقانه، ولی از فکر کردن به همین ها هم غرق لذت میشم.
ممنون که پسر کوچولو و مرد بزرگِ منی.💙
۴/۴/۴
مامان نفس و تودلی💚 مامان نفس و تودلی💚 ۴ سالگی
سلام خانوما من به دخترم از اول شیرخودمو دادم با شیرخشک ولی شیرخشک روزی یبار بهش میدادم وزن گیریش عالی بود تا سه ماهگی دقیقا سه ماهگی اعتصاب شیر کرد هم سینه رو نمیگرفت هم شیشه رو دیگه من شیشه بهش ندادم و سینمو گرفت ولی خب دیگه خیلی شیر نخورد دکتر هم سر کولیکش گفت این خیلی شیرمیخوره دل دردش بیشتر میشه بهش پستونک بدید دیگه پستونک و شیشه و سینه من میخورد که وقتی اعتصاب شیر کرد من پستونک و شیشه رو کم کم قطع کردم ولی باز شیر خودمو دیگه مثل قبل خوب نخورد و وزن نگرفت خوب منم شیرم کم شد تا قبلش زیاد بود خلاصه این دخترمن خیلی لاغر موند نه با غذا خو گرفت نه با شیر. الان سر این بچه شوهرم میگه اولویتت شیر خشک باشه که تپول شه مثل اون لاغر نشه تو بخوای شیرش بدی مثل اون میشه لاغر
من خیلی دوست داشتم بچم شیر خودمو بخوره و خوب بخوره تا تپول شه حتی فکر میکردم شیرخشک با سرنگ بهش بدم نه با شیشه شیر که سینمو ول نکنه
حالا شوهرم اینجوری میگه من گفتم یه شیشه بگیرم سرشیشه پهن مشابه سینه مادر باشه که ول نکنه سینمو ولی شوهرم میگه مهم نیست فقط ضدکولیک باشه
نمیدونم چیکار کنم شما نظرتون چیه؟