۱۳ پاسخ

بندر کار زیاده ابجی بیاین بندر اونجا هم کار کمه هم کم میدن خدایش۸تومن دیگه خیلی کمه

پس باید توکلت ب خدا باشه

مگ‌مادرشوهرت پیشت نیس دخترتو بذار پیشش
میوه پوسیده بگیر لواشک درس کن بفروش
انواع ترشی درس کن بفروش
اگ البالو هس کشته کن بفروش
برگه زردالو درس کن بفروش
اولش شاید پولی دستت نیاد ولی کم کم میتونی پیج بزنی بفروشی
رب درس کردن
اگ‌رستورانی هس برو کار کن
من خودم لواشک توت خشک کشته میفروشم تازه از روستا میخرم‌میارم‌تو شهر میفروشم

حقوق شوهر من ۲۵ تاس اما با دلخونی هی هر ماه علل الحساب ۱۵ تا میریزن بقیشو کی میخوان بدن خدا عالمه

مامان حسنا کدوم روستایی مگه عزیزم
خودت آنلاین شاپ بزن

خیلی کمه که

خودت کمکش کار کن توی خونه

شوهر من حقوق بگیر نیس
میوه فروشه با پراید وانت

منم امشب توفکر بودم میگم چندساله عروسی کردم هنوز ۲۰۰پیش دارم ولی برادراش که ۱۰سال ازین کوچیکترن خونه دوبلکس و ماشین خارجی سواری میشن درصورتی ک خرجشون تو بچگی این می‌داده جهاز ابجیش گرفته بود.....چون پدرش کلا ازاول کار نکرده اینو برادر بزرگش خرج خونه مبدادن ولی دوتا کوچیکا خیلی مرفه شدن ازطرفی زناشون خیییییلی فخر میفروشن بااینکه از نظر سواد و همه چی پایین ترن ازم
همش میگم هیچی منصفانه نیس

شوهر من 35 هس ولی باور میکنی روز سوم یه هزاری هم نداریم

زندگی سخت شده همسرتون بیشتر از این حرفا زحمت میکشه الهی ک خدا براتون برکت بیشتری بفرسته

شوهر من ۵۰ هم میشه باز همش میره خواهر

چقد مگه

سوال های مرتبط

مامان سارا مامان سارا ۴ سالگی
یه اتفاق تو شهرمون افتاد که همه تو شوک ایم

یه دختر متولد ۸۲ از یه خانواده خیلی با اصالت و پولدار
۴ سال قبل زن یه پسر متولد ۷۲ اونم خیلی خوب و با اصالت میشه

دختره وقتی مجرد یوده به پسر متولد ۸۱ دوست بوده پسره خیلی پولداره ولی پسر اهلی نبود
دختره هم ازدواج میکنه الان پسر ۸ ماهه داشته

نمیدونم جیزی که بقیه میگن شوهر دختره و دوست پسر سابق دختره باهم دوست بودن وقتی باز پسره دختره رو میبنه یاد دوران‌مجرد میفته
باز میره سمت دختره و دوست میشن
شوهرش میفهمه چن بار اخطار میده
شغل شوهره امارات بوده و دختره هم‌خونه مادرشوهرش زندگی می‌کرده و البته وضع مالی خیلی خوبی دلشتن خونشون هم در حال ساخت بوده
مثل اینکه دوست پسر سابقش که دوست شوهرش هم بوده پیام میاده امارات واسه شوهر دختره که زنت دوست دختر من بوده من عاشقشم زن منه اینم عکسش
منم میخوام تو طلاقش بدی باهاش ازدواج کنم اگز ندادی تو بچت رو میکشم و با زنت ازدواج میکنم
روز عرفه روز پنشجبه پسره بلیط میگیره از امارات بز میگیرده زنشو برمی‌داره با پسره میرن تو بیابون شوهرش اول با تفنگ پسره رو میکشه خیلی هم تیر زده بود بعدش زن خودشو بعد هم پیام‌میده برادر زنش میگه خواهرتو کشتم الان میخوام خودمو بکشم آدرس میده و خودشو میکشه
تقرییا اقوام‌میشیم
دیشب خاکسپاری بوده خیییییلی سخته کل شهرغم‌گرفته
همه میگن تقصیر پسره ک پا گذاشته من میگم دختر نباید پا بده
بازم قاضی خداست
خیلی بد تموم شد