پسر ماه ماه من 🥹❤️
یکسال پیش همچین روزی رفتیم بیمارستان و فرداش سه نفری برگشتیم خونه
یکسال گذشت و تو بزرگ و بزرگتر شدی ، قد کشیدی ، نشستی ، راه رفتی ...
یه روزی مرد میشی بزرگ میشی ازدواج میکنی بچه دار میشی و ولی هنوزم برا من همون پسر بچه کوچولوی خودم میمونی که روزا میای سرتو میزاری رو سینم و میگی می می 🥲
چهار سال اقدام به بارداری داشتم دوتا باردارب خارج رحمی چه روزای سختی چه استرس هایی که دکترا بهم ندادن گفتن اگر بارداری بعدی خارج رحمی بود باید هر دو لوله رو برداریم و ivf کنی

ولی خدا خواست و بارداری سوم تو بودی و صحیح و سالم بدنیا اومدی
خدا نازترین فرشته اش رو برام کنار گذاشته بود و من تماااام سختی های اون چند سال رو به کل یادم رفت
درسته روزایی ناشکری کردم ولی اشتباه بود خدا صلاح دونسته بود تو الان اینجا باشی خدا صلاح دونسته بود ما قدرتو بیشتر بدونیم برا دونه به دونه کارات ذوق مرگ بشیم 💙
تولدت مبارک نور چشم مادر💙

تصویر
۱۲ پاسخ

تولدش پرتکرارررر🥳🥰

تولدش مبارک عزیزم خدا حفظش کنه براتون.مشکلت چی بود؟تنبلی اینا.

ای جونم تولدماه پسرت مبارک

تولدش مبارکا باشه خدا حفظش کنه براتون🥰عکسش چه نازه ماشالا

تولدش میارکه خداحفظش کنه😍😍😍😍😍

بگردمش 😍😍
تولدت مبارک عزیزدلم ان شاءالله سال‌های زیادی کنار خانوادت و عزیزانت تولدت و موفقیت هات رو جشن بگیری بهترین ها نصیب قلب مهربونت🌻😍❤️🤍

ایجونم تولدش مبارک ایشالا شاهد موفقیت هاش باشی ♥️😘

تولدش پرتکرار😘

با متنت بغضی شدم عزیزم ایشالاه دامادیشو ببینی تولدش کلی مبارک گل پسر ناز❤❤❤❤

تولدش مبارک خدا حفظش کنه براتون دومادش کنی ایشالا

خدا برات حفظش کنه در پناه امام حسین باشه فسقلی😘تولدت هزار بار مبارکتون عزیزم ۱۰۰ ساله بشه ان شاالله

تولدش مبارک باشه😻🫶🏻❤️😻🫶🏻❤️

سوال های مرتبط

مامان امیرمحمدجانم😍 مامان امیرمحمدجانم😍 ۱۳ ماهگی
❤️تولد یک سالگی پسر قشنگم با۲۳ روز تاخیر ❤️ امیرمحمد جانم تو باید ۲تیر به دنیا می یومدی اما خیلی عجله داشتی و۲۰روز زودتر در ۳۶هفتکی در تاریخ ۱۴۰۳/۳/۱۲ پابه دنیا گذاشتی دقیقا ۲ روز قبل از تولدم خواست خدا بود که می خواست تو رو به من هدیه بده وتو بشی بهترین هدیه تولد تموم عمرم امید وارم سالیان سال تولدمون رو با هم جشن بگیریم ❤️ساعت ۲شب حالم بد شد و فشارم رفت بالا ومجبور شدیم بریم بیمارستان و منو بستری کردن اورژانسی به اتاق عمل رفتن و تو ساعت ۷صبح روز شنبه به دنیا اومدی وقتی پرستار تورو آورد پیشم صورتت نرمت رو گذاشت روی صورتم ومن بوست کردم بوی بهشت می دادی و اون لحظه بهترین لحظه عمرم بود اما این خوشی دوامی نداشت چون زردی داشتی و باید بستری می شدی و همون جا بود که فهمیدن پلاکت خونت پایین هست و اورژانسی بردند ان ای سی یو هنوز صدای گریه هات پشت در ان ای سی یو تو گوشمه که پرستارا داشتن برات رگ می گرفتن بمیرم برات مادر که تو درد می کشیدی ومن هیچ کاری نمی تونستم بکنم فقط باید تحمل می کردم خدا کنه هیچ مادری تو این موقیعت قرار نگیره همون جا پشت در با دل شکسته تو رو نذر علی اصغر امام حسین کردم و گفتم اگر خوب بشی یه سال باهم پیاده روی اربعین بریم کربلا ان شالله امام حسین بطلبه با هم بریم ،من هر دو ساعت یه بار می تونستم ببینمت بوت کنم بهت شیر بدم هر وقت می یومدم پیشت تو رو بدون لباس زیر نور با چشم بسته که یه عالمه سیم بهت وصل بود قلبم آتیش می گرفت دوست داشتم بغلت کنم از بیمارستان فرار کنم اما نمی تونستم چون باید خوب می شدی ....ادامه در تایپ ها می نویسم
مامان نویان مامان نویان ۱۴ ماهگی
پارسال اینموقه داخل بیمارستان بود و نویان رو به دنیا اورده بودم چه حال عجیبی داشتم از یه طرف بخاطر بیهوشی گیج و گنگ بودم از یه طرف نویان رو میدیدم و چقدر ذوق میکردم بهترین حس دنیا رو اون ساعت ها داشتم با اینکه کلی درد داشتم اما خوشحالیم بیشتر از درد خودشو نشون میداد امشب یکسال از اونشب میگذره و چقدر دلم تنگه برای ثانیه به ثانیه اون روز و شبا با اینهمه سختی که این یکسال کشیدم اما بازم خیلی زود گذشت انگار به یه چشم بهم زدن نویان یکسالش شد. بزرگ شدنشون شیرینه اما تموم شدن دوران نوزادیشون غمگینه من هنوزم خیلی وقتا میگم کاش برگردیم عقب کاش دوباره ۹ ماهه بشم دوباره نویانو بدنیا بیارم دوباره بدن کوچولوشو بغل کنم خیلی شیرین بود اون لحظه ها خدارو شکر میکنم برای اینکه بهم‌ لطف کردم و این حس و حال رو بهم هدیه داد مادر شدن واقعا عجیب ترین و شیرین ترین اتفاق دنیاست .. انشالله که خدا دامن تمام زنان دنیا رو که منتظر مادر شدن هستن سبز کنه و این حس زیبا رو بهشون هدیه بده🙏🏻