سلام مامانای گل
من فرنیا رو بردم دکتر
دکتر گفت هیچ علائمی از مریضی نداره و سالمه
گفت اگر تا ۸ شب دوباره تب کرد ،براش یه آزمایش مینویسم ببر بده
بعد جوابشو بیار ببینم
فعلا که خوبه خدا رو شکر
دارو فقط براش یه تب بر استامینوفن نوشت
راستی قد و وزنشم گرفت،گفت خوبه و نگران نباش
خدایا شکرت برای سلامتی دخترم
فرنیا همه دنیای منه دختر کوچولوی مامانشه (فرنیا برای من خیلی عزیزه بی نهایت دوسش دارم،اول اینکه فرنیارو خدابهم هدیه داد چونکه من اصلا قصد بارداری نداشتم ،چون یه دخترو پسر داشتم ،بعدشم وقتی سه روزه بود شیر پرید توی گلوش و داشت خفه میشد ،خودش خیلی تلاش کرد تازنده بمونه،ما تا اینو بیمارستان برسونیم بچه م سیاه و کبود شده بود دکتر بهم گفت خدارو شکر کن خدا به دخترت عمر دوباره بخشید )
علت خفه شدنش هم این بود(شیرو که همه بچه ها یوقتایی از بینی هم میریزن بیرون مخصوصا بچه های رفلاکسی ،من چون سزارین سوم بودم،بیمارستان خصوصی بستری شدم سال ۱۴۰۰،دکتر گفت موقعی که زایمان کردی، داخل اطاق عمل بینی بچه رو خوب ساکشن نکردن و علتش همین بوده که بینی گیر داشته یه چیزای لخته ای سفید رنگ داخل بینیش بوده)
ولی خب بچه تلاش کرد تا جون خودشو نجات بده و تونستین اینو بیارین بیمارستان
بیمارستان نزدیک خونمونه شاید یه کیلومتر راه باشه
عکس دخترمو میزارم شمام ببینید دختر قشنگم ❤️
الهی که خدا نگهدار همه بچه های ایران زمین باشه به حق این ماه عزیز
بر چشم خوب رحمت

تصویر
۱۷ پاسخ

ماشاالله بهش🥰

اوخی نفس چه نازه هزار ماشاالله خدا حفظش کنه شاهد خوشبختی باشی

شیر خشک می خوره

بچه های دیگه ات چند سالشون بهش نمی خوره چهار ساله باشه ماشالله خودتون هیکلی هستید چی بهش می دید

خدانگهش داره انشالله
وهمچنین همه بچه هارو

خداحفظش کنه گلم ولی وزنش به ۱۷ نمیخوره بیشتره ها

خدا رو شکر عزیزم
حالا بخیر گذشت، شما خیلی بیشتر تجربه دارین ولی همیشه دو تا دارو همراهت باشه هر جا رفتی، یکی ors, یکی هم استا
اتفاقه دیگه پیش میاد
الهی که همیشه سلامت باشن و نیاز به دارو نباشن

خدا حفظش کنه برات عزیزم

ماشاالله بهش خدا حفظش کنه

خداروهزار بار شکر خداوند متعال عاقبت به خیرش کنه

ماشالله بهش اسم اون یکی بچه هات چیه؟؟؟فرنیا ب چه معناس؟

ماشاالله بهش...الهی که همه بچه ها سالم و سلامت باشن...ما مادرا طاقت نشستن خاری به پای بچه ها رو نداریم‌..چه بچه خودمون چه طفل معصومای دیگران.

ماشاالله هزار ماشاالله
خدا برات ببخشه
چرا انقدر همه چیزمون شبیه همه
بهرادمن بچه ی سومه خدا خواسته بود .توی ۷روزگی شیرتوگلوش پریدوخفه شد تا بریم بیمارستان کبود بود پلک نمیزد
امام رضا قربونش برم پیش خدا برام پادرمیونی کرد که بچم موند برام
چقد من حالتو درک میکنم چی کشیدی
بیمارستان تاخونه ی ما ده دقیقه راه میشه تااونجا دادشم با فشردن قفسه سینه زنده نگهش داشت (داداشم دوره دیده بودخدا روشکر)

ماشالله قشنگ خانم

ماشاا.. بهش گل دخترِ قشنگ😍🤍
خدا نگهش داره براتون
انشاا.. که چیز مهمی ن و زودی خوب میشه

عزیزم بچه ها تو عقیقه کن اگه درآمد دارین و در توانتون هست.
خدا همه ی بچه ها رو حفظ کنه

ماشاالله خداوند ببخشید بهت قد وزنش را میتونم بپرسم

سوال های مرتبط

مامان آیهان مامان آیهان ۴ سالگی
امروز اولین روز مهد پسرم بود ، بدون من که نموند من تمام سه ساعت رو کنارش بودم ، بعد خجالت میکشید اصلا حرف نمیزد یا اگر حرف میزد خیلی آروم پیش من حرف میزد که مربیشون اصلا صدای اینو تو این همه بچه نمیشنید ، بعد بچه ها چون این از همه کوچیک تر بود و خجالت میکشید و حرف نمیزد یکیشون که خیلی بی ادب بود هی میگفت من از این خوشم نمیاد پیش من نشینه بقیه هم به تبع اون همین حرف رو زدن ، وای داشتم سکته میکردم همونجا گریه ام ولی خودمو جمع کردم ، نسبت به پارسال که یه بار بردمش اصلا نمیموند میرفت فقط بازی ایندفه مینشست و توجه اش بیشتر بود اما مثلا مربی میگفت رنگ کن رنگ نمیکرد ، از یه طرف از این خوشحالم که اینقد این سه ساعت همکاری کرد و نشست از طرفی از اون حرفای بچه ها به شدت دلم شکسته و آخرشم مربیش گفت پسرت حرف نمیزنه ؟ گفتم حرف میزنه ولی اینجا خجالت میکشه ، اونجا بچه ها رو نگاه میکرد ولی با هیچ کدوم سعی نکرد دوست بچه ولی اومدم خونه با بچه های همسایمون کلی بازی کرد ، خدایا خودت کمکم کن پسرم رو راه بندازم خیلی سخته از طرفی از نطر روحی خودت داغون باشی و کلی دلشوره که یعنی همه چی درست میشه ؟ از طرفی باید محکم پشت بچه ات باشی ...
مامان مهبُد و تودلی مامان مهبُد و تودلی ۴ سالگی
سلام خانمای باردار تو رو خدا مواظب باشید اول اینکه تو این فصل مریض نشید و اگه خدای نکرده مریض شدید حتما پیش یه دکتر خیلی خوب برید من بعد سه روز که علائم شدید مریضی رو تحمل کردم و گفتم خوب میشم و دکتر نمیخواد دیشب رفتم دکتر پیش دکتر عمومی ای که بیشتر از ۲۰ ساله گاهی لازم بشه میریم پیشش برام سرم و چند تا آمپول ویتامین و کترولاک و قرص کوآموکسی کلاو و ... نوشت خداروشکر ساعت کاری مطبش تموم شده بود و گفت سرم رو ببر جای دیگه بزن رفتم درمانگاه اونجا پرستار خدا خیرش بده بدون اینکه من گفته باشم متوجه شد باردارم (البته فکر کنم‌از آمپول ب۶ متوجه شده بود) گفت کترولاک توی بارداری ممنوعه! گفت برو به دکترت بگو داروی دیگه ای بنویسه یا ببرید همونجا بزن... رفتم پبش دکتر گفت نه الان برای شما خطری نداره توی سه ماه اول خطر خونریزی داره و تو هفته های آخر خطر تاخیر در زایمان! خلاصه به جاش استامینوفن نوشت و زدم و تموم شد بعد به دکتر زنانم پیام دادم گفت کترولاک ممنوعه آموکسی کلاو هم نخور به جاش آموکسی سیلین بخور!!! یعنی من از اون موقع هاج و واج موندم.... مگه میشه موضوع به این مهمی رو یه دکتری که نزدیک ۳۰ ساله داره طبابت میکنه ندونه؟؟ مگه نمیگن مادرای باردار جرو گروه های پرخطر هستن؟ مگه اینا همه یه منبع رو نمیخونن در مورد خطرای اولیه توی بارداری ؟ تو سرم پر از سواله... اگه میزدم چی میشد اگه قرص رو میخوردم چی میشد؟ از فکر و خیال و استرس خوابم نمیبره...باز خدا حفظ کنه اون‌پرستارا و دکتر دقیق و مهربون خودمو که هروقت پیام بدم جواب میده