۸ پاسخ

واااا بیخودی ناراحت شدی از حالا اینجوری گارد بگیری بچت عادتش میشع حسودی میکنه

نه چه ناراحتی ای عزیزم برای چی ناراحت بشی.. حس حسادت رو درون بچه ها ایجاد نکنید با حرف

ناراحت نشی ولی انگار خودتون ار دخترتون بیشتر حسودیتون شده. دخترتون حتی ناراحتم نشده

سعی کن با بچه ت جوری صحبت کنی که حس حسادتش برانگیخته نشه.بگو اون چون روز اولش بوده شماهارونمیشناسه معلم چندروز بهش توجه میکنه تاباشما دوست بشه.احتمالا دختره خجالتی هم هست معلم میخواد روش بازبشه احساس راحتی کنه

وا اين چه حرفيه
براي چي بايد ناراحت بشي
اصلا شايد مربي مهد از اون دختر خوشش اومده تعريف كرده دليل بر زشتي بقيه بچه ها نيس

اصلا چیزی نیست که بخاطرش ناراحت بشی! من خودمم بچه ای ببینم خوشگل باشه جلو دخترم بهش میگم چقد شما خوشگلی. اون ک دیگه مربی مهد بوده. مهم اینه که خودم حس ارزشمند بودن به دخترم بدم

دوره ی جذب اون بچه بوده ، مربی قصدش این بوده بچه جذب بشه

عزیزم مربی کارش اینه بچه ای که وابسته است وحذب کنه به خودش که بمونه دیگه

سوال های مرتبط

مامان ۲ تا گل دختر مامان ۲ تا گل دختر ۳ سالگی
من واقعا نمیدونم از حسادت و چشم زخم های زن داداش ام چیکار کنم!!!
سر هر مورد از زندگی ما حرفی بزنه و تعریفی بشه و نظری بده فرداییش کلا اون مورد عکسش اتفاق میفته،همیشه امتحان کردم کلا وقتی خونمون میاد مرموز هست و انرژی منفی میاره و بین من و همسرم اختلاف میفته و یا بچه ها کلا اخلاق و نظمشون بهم میریزه و ...
یه نمونه دخترم ۷ ماه بیشتر بود مرتب و هر روز مهد میرفت یه بار زن داداش ام گفت ارغوان چه فرق کرده از وقتی میره مهد و همه چیز بلد شده و خیلی مثبت بوده براش و منم میخوام دخترم رو همون مهد دخترت ببرم و... از فرداش دخترم افتاد به جیغ و گریه و داد که مهد نمی خوام برم و ار کاری کردیم جایزه و توجه بیشتر مربی و ... اما افاقه نکرد الان ۱ ماه بیشتر هست که نمیره مهد و خونه الکی وقتش رو میگذرونه خدایی مهد مفید بود براش اما الان با اینکه من براش وقت میذارم اما خوب بودن تو یه مهد کودکانه و جمع و اموزشی خوب بود براش...
خلاصه خدا لعنت کنه هر کی که به زندگی یکی دیگه چشم داره و حسادت میکنه!
به همه چیم گیر میده و دقت میکنه ها مارک لباس خودم و بچه ها و سبک چیدمان و خرید و کتاب و .... همه چی کلا زوم کرده روم! یه بار بهش توپیدم گفتم رو لباس و وسیله باز بچه ها یکم تنوع بده چه کاریه همش کپی می کنی!
خلاصه گرفتار شدیم از دستش اساسی! رو ماشین و رفتار شوهر و خونهو ... همه چی نظر میده!حالا هم بچه اش که بارداره پسر شده هی چپ و راست از خوبی های پسر دار شدن میگه و همش میگه وای اگر دختر میشد این یکی بچم باید چیکار میکردم!!و یا میگه تو هم برای خودت فکر پسر و محکم کردن جات باش پسر یه چیز دیگه ست ... منم گفتم من جا پام شل نیست 😂 و اینکه جنسیت برام مهم نیست فرزند سالم و صالح و به جایی رسوندنش برام مهم تر
مامان آیهان مامان آیهان ۴ سالگی
امروز اولین روز مهد پسرم بود ، بدون من که نموند من تمام سه ساعت رو کنارش بودم ، بعد خجالت میکشید اصلا حرف نمیزد یا اگر حرف میزد خیلی آروم پیش من حرف میزد که مربیشون اصلا صدای اینو تو این همه بچه نمیشنید ، بعد بچه ها چون این از همه کوچیک تر بود و خجالت میکشید و حرف نمیزد یکیشون که خیلی بی ادب بود هی میگفت من از این خوشم نمیاد پیش من نشینه بقیه هم به تبع اون همین حرف رو زدن ، وای داشتم سکته میکردم همونجا گریه ام ولی خودمو جمع کردم ، نسبت به پارسال که یه بار بردمش اصلا نمیموند میرفت فقط بازی ایندفه مینشست و توجه اش بیشتر بود اما مثلا مربی میگفت رنگ کن رنگ نمیکرد ، از یه طرف از این خوشحالم که اینقد این سه ساعت همکاری کرد و نشست از طرفی از اون حرفای بچه ها به شدت دلم شکسته و آخرشم مربیش گفت پسرت حرف نمیزنه ؟ گفتم حرف میزنه ولی اینجا خجالت میکشه ، اونجا بچه ها رو نگاه میکرد ولی با هیچ کدوم سعی نکرد دوست بچه ولی اومدم خونه با بچه های همسایمون کلی بازی کرد ، خدایا خودت کمکم کن پسرم رو راه بندازم خیلی سخته از طرفی از نطر روحی خودت داغون باشی و کلی دلشوره که یعنی همه چی درست میشه ؟ از طرفی باید محکم پشت بچه ات باشی ...