خدایا خسته شدم شب تا صبح نفسم بالا نمیاد دستام انقد بادکرده که بی حسه از یه ور فشار به لگن و واژن .از یه طرف دم به دقیقه مادرشوهرم زنگ میزنه زاییدی نزاییدی پدرمو درآورده دوست دارم خودمو تیکه تیکه کنم رفتم واسه سز اختیاری میگه ۲۲ خو لعنتی تو جای من نیستی مگه یه ادم چقد توان وجون داره عمل کن راحت شم اخه تا ۴۰ هفته که دیگه خودش درمیاد 😭

وای من درکت میکنم،من از الان اینطوری شدم خواب راحت برام شده آرزو،صبحاشوهرم داره میره سرکارمیگه چرا اینقدناله میکنی،یه سره تاصبح میرم دسشویی تا بیام خوابم ببره دوباره دسشوییم میگیره،روزاتوانایی همین کارای روز مره خونمم ندارم😓😓

عزیزم شما که ایقد تحمل کردی ی ذره دیگه هم تحمل کن
به خدا همه همین دردا رو دارن. منم شباتا صبح بیدارم ن می تونم تکون بخورم رو پهلو که میخوابم ایقد لگد میزنه که پا میشم میشینم

باجون ودل درکت میکنم لعنتی نفس کشیدنه راحت شده آرزو گاهی تو خواب نفسم میگیره میترسم خفه شم حرکتهای دخترم دردناکه ورم پاهام ازیتم می‌کنه حالا من سزارینم هفته ی بعد چهارشنبه وقت عمل دارم لحظه شماری میکنم واسش

منم خیلی سختم شده همش میرم سرویس تکونای بچه دیگ لگدی نیس همش فشارم میده دردم میاد نفس تنگی دستام خواب میره درد زیر دل استرس زایمان واقعا روزای سختیه انشاالله برا هممون به خوبی و خوشی تموم شه بچهامونو سروقت و بسلامتی بغل کنیم

من چهل هفتم نمیزام
همین حالت روحی تورو دارم از۳۷هفته تا الان

مگه مادرشوهرت باهات بیمارستان نمیاد که دم به دقیقه زنگ میزنه میپرسه زایمان کردی؟.

منم امروز رفتم وقت زایمان بگیرم گفت ۳۹ هفته تمام زمان زایمانته.فکر میکردم ۳۸ هفته و دو سه روز باشه.نه۳۹ تمام

عزیزم‌ ورزش کن توی خونه تندتند راه برو
یه پاتو بزار روی میز بلند نشست و برخواست کن سزیع باز میشی من فقط دو روز این کارا رو انجام دادم ۴سانت باز شدم منم ۳۸هفته زایمات کردم

ولی چاره ای نیست مامان شدن سخته و خودمون خواستیم این مسیر رو