۱۰ پاسخ

منم سرویسم همه مادرها سرویس شدن تنها نیستی عزیزم ، ولش کن بزار به هم بریزه گناه دارن توی یه آپارتمان کوچیک خب چیکار کنن آخر شب که خوابید همه رو مرتب کن

حالا فکر کن ما با دوقلو چه وضعی داریم... بیخیال باش بابا خونه ایی که بچه توش هست همینه دیگه، خونه ی ما یوقتایی جوری میشه که نیم متر جای خالی پیدا نمیکنی که بشینی😂
من میذارم وقتی خوابیدن جمع میکنم،یا یوقتایی که همکاری کنن قبل خواب با خودشون جمع میکنم
باید تا چند سال بیخیاله تمیزی و مرتب بودن خونه بشی، اینجوری خودت و بچه کمتر اذیت میشین، هر چقدر بهش بگی نکن بدتر میکنه

پسر منم همینجوریه کاریش نمیشه کرد عزیزم باید صبور باشیم

منم همینجورم دقیقا.ولی بزرگ میشن خوب میشن.مگه چند سال اینجورین

همه همینن دیگه . چه قدر دوست داشتم یک حیاط بزرگ داشتم بچم بچگی می‌کرد آزاد بود . تو یک وجب جا خب چیکار کنن ..من خداروشکر چند ساعتی بیرون از خونه با باباشه . خیلی دیگه وسایل خونه رو خراب کرده تا به حالا . ولی الان کمتر شده

من خونم شده مسجد از دست کیان همه چی خراب شده انداختم یخوردشم گذاشتم زیر زمین

خونه مون از صب تا غروب به هم میریزع غروب به بعد جم میکنم

منم همه جی رو از جلو دستش جمع کردم اسباب بازیاشم محدود کردم... بعضی وقتا به شوهرت بگو ببره بیرون همه همینیم پسر من تازه تازه کابینت از سرش افتاده

شباکه میخابه کاراتوبکن

من صبا از خاب بیدارمیشم تاعصر هرکاری دلش بخاد میزارم بکنه ولی موقعی ک تمیز کنم‌جرعت نداره دست به یع خرابکاری بزنه دیگه عادت کرده

سوال های مرتبط

مامان پرنس های من مامان پرنس های من هفته دهم بارداری
اومدم غرررررر بزنم سبک بشم 😪
این بچه پدر پدر پدرمو آورده جلو چشمم نه غذا میخوره نه حرف گوش میده از ظهر پامیشه فقط نق میزنه و گریه میکنه و آویزون منه تا ساعت چهار و پنج صبح هرچی مدارا میکنم تو روز نمیزارم بخوابه اصلا تاثیری نداره واقعا درمونده شدم هر شب از کجا تا کجای تهران میکوبیم میریم براش کباب بخریم که اطمینانی باشه بزور دو لقمه میخوره یه بچه ضعیف و نق نقو و همیشه مریض که هیچی حالیش نیست واقعا اسمش ناشکریه یا هرچی خستم کرده یعنی هممون و خسته کرده دیشب ب حدی ب دیوانگی رسوند منو که کوبیدم تو سرم که نزنمش تا بخوابه سکته داد منو و شوهرمو ، امروز از ساعت یک پاشده یه شیشه شیر خورده الان براش غذا آوردم عین دیونه ها گریه میکنه و با حرص دستاش و دندوناش و فشار میده که نخوره منم نشستم گریه کردم از دستش خب چه مرگته کوفت کن دیگه اینقد ضعیفه همش مریض میشه بخدا قسم آرامش و خوشبختی زندگیمون و گرفته این همه بچه دیدم هیچکدوم ب بدی این نبودن ولی بگو خونه رو خراب کن و بهم بریز و وسیله بشکن اندازه ده نفر رو داره بخدا یه ذره اعصاب ندارم تو تایم امتحانام اما امان از یذره آرامش بچه ی دوم آوردن بزرگترین اشتباه زندگیم بود 🤌 رفتیم ختنه سورون پسر خالم اینقد اذیت کرد اونجا همه فک میکردن از یه سیاره دیگه اومده بچه ۱۰ ساله رو گاز می‌گرفت واقعا شرمنده شدم بخاطر داشتن همچین بچه ای با اینکه تو خونمون همه چیز آرومه و هیچ مشکلی نداریم این بچه شده عذاب برام حس میکنم دوسش ندارم یعنی هیچ حسی بهش ندارم دیگه 😭😭😭😭😭😭
مامان حسنا مامان حسنا ۲ سالگی
مامانا حالم خیلی بده. دو ماهه دخترم لجبازی های عجیب غریب میکنه زندگی رو بهم سیاه کرده شب و روز برام نذاشته واقعا از آدمیت خارج شدم مثلا میگه غذا نمیخورم نمیخوام بخوابم نمیام پوشکمو عوض کنی نمیخوام آب میخواد میگه نمیخوام آب بخورم همه رو با گریه . تا ببینه سفره پهن میشه میخواد جمع کنه نمیذاره هیچی بخوریم نمیذاره جارو کنم نمیذاره لباسای خودم و خودشو عوض کنم حتی نمیذاره دسشویی برم چایی نمیذاره بخورم و همه این مخالفت ها هم با گریه ست با گریه های شدید
اما الان دو روزه میخواد پی پی کنه تا میاد بشینه یهو پا میشه میگه نمیخوام پی پی کنم و واقعا خودشو نگه میداره هر یک ساعت نیم یهو میبینه میخواد پی پیش بیاد میزنه زیر گریه که نمیخوام میگم بشین پی پی نکن نمیشینه خودشو جمع میکنه واقعا روانی شدم انروز سه روزه پی پی نکرده منم دیدم این آدم نمیشه هرچی بغلش میکنم هرچی بهش چشم چشم میگم بخدا نمیذاره ظرف بشورم نمیذاره نماز بخونم گفتم بهش بغلت نمیکنم با من خرف نزن اون واسه خودش گریه میکرد من ظرفامو شستم دسشویی رفتم نماز خوندم بعدم بردمش حمام حتی یک ماهه حمام نمیاد همه کارامو کردم بخدا وقتی صدا میکرد مامان دلم کنده میشد اندازه ده سال امروز پیر شدم ولی دیگه از دستش خسته شدم دیگه دمار از روزگارم دراورده الان خوابیده ولی هنوز تو خواب هق هق میکنه واقعا دلم خونه واسه بچم واسه خودم و زندگی تلخ تر از زهرم