خانما امروز رفته بودیم دسته مادر شوهرم پرسید چرا دیشب پکر بودی بهش گفتم همه چیو طبق تایپیک های قبل گفتم فردا میرم مهرمو اجرا میزنم طلاق نمی‌گیریم ب زن ی که هم شکایت میکنم شب هم زنگ میزنم ب مامانم میگم اونم طرف منو گرفت گف توف میکردی گفتم کردم گف ب مامانت زنگ نزن فشار داره مریض میشه برم روضه بیام خودم توف میکنم تو صورتش همه چیو بهش گفتم

من جات باشم فقط دختررو پیدا میکنم ج ررش میدم ج.ن.د.ه.رووو.
به مادرشوهرتم اعتماد نکن چون اون نمیزاره آبروی پسرش بره به خاطرهمین میگه به مامانت نگو

به مامانت بگو اما اگه قراره که جدا نشی نذار عالم و آدم از موضوع چیزی بدونن،چون اول آخر بابای پسرته آبروی تو هم حساب میشه قراره باهاش زندگی کنی بالاخره اما بده مامانت پدر پدر پدرشو دربیاره نذار قسر در بره وگرنه دوباره تکرارش میکنه مطمئن باش چون یه بار قبحش بریزه دوباره و دوباره تکرارش میکنه،جات بودم با مامان و مادرشوهر میرفتم سر وقت دختره و برادرش

ها اینم بگم حاضرم قسم بخورم اگر این مورد برا من پیش اومده بود قطعا مادرشوهرم میگفت اشکال نداره مَردِه حالا خودمم باهاش صحبت میکنم
کاملا عادی ردش میکرد😐

یادمه تو دوران عقد شوهر دوستم خیانت کرده بود وقتی به مادر شوهرش گقت مادرشوهره گفت خب پسرم نیاز داره توهم عقد موندی میگی جشن میخوام پسرم اذیت میشه 😐
در حالی ک تو عقد رابطه داشتن . از مادرشوهرت خوشم اومد

منم الان تو وضعیت تو هستم با این تفاوت که عشق سابقشه نمیدونم اصلا چی شد منم شوهرمو خیلی دوست داشتم الان خیلی داغونم و نمیدونم چیکار کنم😭💔

مادر شوهرت یکم شوهرتو دعوا می‌کنه و فوش میده بعدش نمیزاره جداشین هی میانجگری می‌کنه و واسطه میشه و میگه پسرم گوه اضافه خورده اگه باز تکرار کرد خودم طلاقتو میگیرم و این حرفا .اگه تونستی با مهریه فشاربیاری حق طلاق و بگیر ک اگه کارشون تکرار کرد خودت بی دردسر طلاق بگبری

اگه خونه دوستشو میشناسی همین الان پاشو برو دم خونشون ابروشون ببر