۱۱ پاسخ

پسر من که ظهر اصلا نموند تو مسجد گرمش بود منم آوردم خونه اسپیلت و پنکه روشن کردم سرحال شد و ساکت اصلا تحمل گرما رو نداره باز خداروشکر مسجد نزدیک بود سریع پریدم خونه شاید یه ۱۰۰متر فاصله باشه تا خونه مادرشوهرم

منکه هنوزم جراعت ندارم برم جایی باهاش
اینقدر اذیت میکنه دیگه بچه نمیخااااام

دختر من روزا خیلی آروم بود ولی شبا تلافی میکرد😁

وااای دقیقا منم بعضی مادرارو میبینم نوزاد دوماهشونو آوردن هیت . بچشونم آرووم خابیده میگم چجووووری آخه چرا بچه من همش گریه بود الانم ک الانه ب سختی باهاش جایی میرم . مخصوصا ک جاهای شلوغ ، اولش نباید کسی سمتش بیاد از دور ببینه اقا یکم بشناسه بعد اینجوری زیاد گریه نمیکنه ولی یهو ی غریبه باهاش بحرفه یا بغل کنه اونجارو میزاره رو سرش

پسرمن روز اول که بردم حسینیه اذیت کردن بعدش عادت کرد اما وقتی میایم خونه تا یک نصف شب بیداره بی قراری میکنه اونجا توی حسینیه می‌خوابه وقتی میایم خونه بیدار میشه

ولی خاطره اش میمونه چ زود داره میگذره انگار همین دیروز بود زایمان کردم بچم زردی داشت کولیک داشت ی ماه تمام نخوابیدم

دختر منم بردمش امروز کلی گریه کرد سر ۵دقیقه پاشدم اومدم خونه🤣

عزیزم همه بچه ها مثل همدیگه ان بالاخره سختیشو رو برای مامان بچه دارن
بعضی بچه ها بیرون خونه آرومن ولی توی خونه خیلی بیتابی میکنن و بدقلق میشن
اصلا نمیشه مقایسه کرد
شما که وضعیت اون بچه رو توی خونه شون نمیدونی

پسر منم همینجوری بود همش باید بغلش میکردم راه می‌بردم الانم واسه خوابش همین عادت رو داره همش نق میزنه هیییی

والا من با بچه ۱۰ ماهه نتونستم جایی برم
شما با بچه ۸ ماهه چجوری رفتی هیئت؟

من چی،بگم که دوتا بچه اینجوری دارم امشب اینقد کلافه شدم ودعوا کردم الان عذاب وجدان دارم دوتا بچه کولیکی ورفلاکسی که هیچ جوره اروم نمیشن از ۲۴ساعت ۲۰ساعتش گریه میکنن
اینقد منم میبینم بچه های یدونه اروم که خمه جامیرن همه کار میکنن مال من دوتاشم شروگریون کاش یکیش اروم بود باز دیگه دارم کم میارم هی میگن ۳ماه بشه ۶ماه بشه و...خوب میشه کو پس دارن میشن ۹ روز به روز بدتر منم صبح تاشب تنهابااینکه خودم مشاور بودم الان دارم روانی میشم کم اوردم 🥲

سوال های مرتبط

مامان اقا خرگوشه مامان اقا خرگوشه ۸ ماهگی
مامان اقا علی مامان اقا علی ۷ ماهگی
تجربه ی من 🌺از پستونک گرفتن🤗
دوستان من از ۴ ماهگی پسرم رو از پستونک گرفتم گفتم تجربه ی خودمو بنویسم شاید بدرد شما هم بخوره ...
علی به شدت وابسته ی پستونک بود در حدی ک همیشه باید توی دهنش باشه و حتی زمانی ک گرسنه بود و من پستونک رو از دهنش می‌کشیدم گریه میکرد ک باز هم پستونک رو بهش بدم ولی بزور شیرشو میدادم ک بخوره...
شب هم توی دهنش بود آخر شب ک مینداختش باز بیدار می‌شد گریه میکرد ک باز هم من توی دهنش بزارم ...خلاصه در حدی وابسته بود ک همیشه مک بزنه🌺
پستونک فواید ی داره برای بچه هایی ک کولیک دارن (علی کولیک داشت)
و برای اونایی ک بیش از اندازه شیر میخورن و برای اینکه رفلاکس نگیرن دکتر پیشنهاد اینو میده ک بهش پستونک بدید ک شیر بیشتر نخوره..
اما وقتی این مشکلات برای یک مدت بوده و حل شده دیگه یعنی وقتش رسیده ک بچه رو از پستونک بگیرید...
یکی از مهمترین ضررهاش اینه که بچه اونقدر مک میزنه ک سیری کاذب میاره و باعث میشه بچه کمتر شیر بخوره

علی ب شدت وابسته بود و من دیگه کلافه شده بودم چون شیر نمی‌خورد تصمیم گرفتم هر چقدر هم گریه بکنه بازم پا بزارم رو دلم و تحمل بکنم..خب روزا خیلی گریه میکرد و من تصمیم گرفته بودم ک با چیزای دیگه سرگرمش بکنم وقت خواب شدت گریه بیشتر میشد ک براش آهنگ میزاشتم و تکونش میدادم شب تا صبح هم خیلی بیدار می‌شد و بخوابی خیلی کشیدم ولی بعد از یک هفته عادت کرد ک دیگه بدونش بخوابه ...اون روزا هم هیچ جا نرفتم ک اول کامل فراموشش بکنه و بی قراری هاش کمتر بشه...بعد از ۱۵روز کاملا فراموشش کرد انگاری اصلا وجودی نداشت🤗
اگه هر چه زودتر ترکش بدید چون حافظش چند روزست زود فراموشش می‌کنه
اما اگه بزارید یک سال ب بالا بشه اونوقت باید چند ماه بگذره چون حافظشون قوی تر میشه .