۶ پاسخ

این حرفا _«نمی‌خوامت»، «خدا لعنتت کنه»، «به خانوادم میگم چه عروس گوهی هستی»، «طلاق می‌دمت»—
اینا فحش نیستن فقط.
اینا شکنجه‌ان.
اینا دقیقاً ابزار کنترل و تحقیرن. وقتی کسی از قدرت زبونش برای له کردنِ عزت نفس طرف مقابل استفاده می‌کنه، این دیگه اسمش فقط دعوا نیست. این خشونت روانیه.
و بدترش اینکه تکراری شده...
تو نگفتی اون شب چی شد بعدش، ولی من حدس می‌زنم مثل دفعات قبل:
یه سکوت سنگین اومده
یا شاید یه عذرخواهی نصفه‌نیمه، بدون تغییر واقعی
یا تو سعی کردی آروم بشی چون بچه‌ات باید غذا بخوره، بخوابه، گریه نکنه...
ولی …
این چرخه‌ایه که داره تو رو می‌سوزونه، خسته‌ت می‌کنه، و بدتر از اون:
داره ب پسرت این رو یاد می‌ده که فحش، خشونت، شکستن، تهدید و تحقیر، بخشی از رابطهٔ عادی آدم‌هاست.

هر کسی که این رفتارارو از خودش نشون میده بیماره دیگه عزیزم نیاز به درمان داره

حق گفته

چ خوب توضیح داده

دقیقا
منم بهت گفتم
عادی میشه ، عادت میشه ، تکرار میشه ، و هربار بدتر میشه

ول کن چت جی بی تی رو

سوال های مرتبط

مامان گلِ نرگس🐣🥹💛 مامان گلِ نرگس🐣🥹💛 ۱۲ ماهگی
داشتم تو اینستا میچرخیدم یه پست بود یه‌ مامان با سه قلوهای پسر تقریبا ۵ ساله اش عکس گذاشته بود و همه تو کامنتا میگفتن مگه پسرن؟ ما فکر می‌کردیم دخترن!😵‍💫

چون موهای هر سه کاملاااا بلند بود😐
و بعد این کامنت رو دیدم🤐

واقعا احساس میکنم بعضی ها همینکه با بقیه مخالفت کنن این فکر رو میکنن که والد خوبی هستن!
مخصوصا تو این نسل زیاد شده اینجور مادرها و خروجیش شده انواع و اقسام بچه ها با مشکلات ناشناخته جنسیتی و عدم توانایی برای حل کردن مسائلشون‌🫤

این رو هم داخل پرانتز بگم، بچه تو سن های پایین جنس زن و مرد رو از موی بلند، لاک ناخن، لباس های صورتی و آبی، اسباب بازی ماشین یا عروسک میشناسه! وقتی به پسر بچه عروسک میدیم نمیتونه جنس خودش رو بشناسه، وقتی پسر بچه موهاش رو با کش میبنده و هرکسی میبینتش اول میپرسه دخترم اسمت چیه؟ و اون مجبور میشه بگه من پسرم، اینجا تو ناخودآگاهش این شکل میگیره که قطعا من با بقیه مردا تفاوت دارم که مردم من رو پسر نمیدونن و میگن دخترم!
و این میشه معضل اکثر نوجونای الان که با توجیه "ما روحمون تو جسم اشتباه جا گرفته!"

خلاصه که وقتی بچه میارین، فقط به فکر مخالفت با نظرات بقیه نباشین، شاااید یک جاهایی ما داریم اشتباه میکنیم☺️
و حتما چهار تا دوره برای تربیت چه جنسی چه غیر جنسی شرکت کنین!😘
مامان حلما مامان حلما ۱۳ ماهگی
#ارسالی_شما

پیامی
برای
تو
که قصد داری...

برای تو، که ایستادی سرِ دو راهیِ …

اون چیزی که توی شکمته، فقط یه توده سلولی نیست؛
یه "جان"ه...
یه چیزی که داره کم‌کم شکل تو رو می‌گیره، تو رو مادر می‌کنه.
اون، اولین نفریه که صدای قلبت رو از درون شنیده. اولین کسی که قبل از اسمش، حسش کردی. قبل از اینکه دنیا ببینه‌ش، تو فهمیدی وجود داره.

می‌دونم که شاید هیچ‌کس کنار تو نیست. شاید مادر، خواهر، حتی پدر بچه همه بار رو روی دوشت گذاشتن.
می‌دونم... ولی یه چیز هست که فقط مال خودته:
صدای قلب اون بچه که الان، همین الان، داره توی بدنت می‌کوبه، حتی اگه هنوز نشنیدیش.

سقط، فقط پایانِ یه بارداری نیست. پایانِ یه بخشی از خودته.

یه بخشی که شاید سال‌ها بعد، بی‌هوا، نصفه شب، وقتی همه خوابن، بیاد توی فکرت و بگه: «اگه بودم چی؟»

هیچ‌کس نمی‌دونه تو چی کشیدی. هیچ‌کس حق نداره قضاوتت کنه.
ولی یه چیز رو بدون:
تو مادر شدی، حتی اگر کسی بهت نگه. حتی اگه کسی نباشه بچه رو بغل کنه، تو همین الان مادر شدی.
حتی اگه این چندمین فرزند تو هست، یه بچه‌ی تکراری نیست. این یه جان جدیده. یه نقطه‌ شروعِ تازه.

و اگه این بچه زنده بمونه، یه روزی شاید بشه همون کسی که بغلت می‌کنه و می‌گه: "ممنون که نگهم داشتی."

تو قرار نیست بی‌نقص باشی. فقط قراره مهربون باشی.

اگه فقط یه درصد احتمال می‌دی که یه زندگی پشت این دو‌راهی خوابیده، همون یه درصد کافیه.
چون زندگی همیشه از همون یه ذره شروع می‌شه...

@hejrat_kon

#سقط
#فریاد_بیصدا
#مادر
مامان دردونه مامان دردونه ۱۲ ماهگی
عزت نفس و خوددوستی (پایه اعتماد بنفس و خبلی چیزهای دیگه)
چطور در بچه ها شکل میگیره؟ با کارهای تکراری
هر روز سر یه ساعتی بیدار شدن، یه سری کارهای تکراری رو تو زمان تکراری کردن، تو ساعت های تکراری خوابیدن، شعرهای تکراری، قصه های تکراری...
چرا؟
چون وقتی کاری رو تکرار میکنین، هر روز و هر روز، بچه ها قدرت پیش بینی پیدا میکنن. میتونن حدس بزنن که بعد از این کار چه کاری قراره انجام بشه، هوا تاریک شده، خوب غذا میخورم، بعدش مامان بغلم میکنه میبره تو اتاق، بعد عوضم میکنه، بعد لالایی میگه، بعد همه جا تاریک میشه من میخوابم. مرحله به مرحله بچه ها میتونن پیش بینی کنن‌ این بهشون قدرت میده و میتونن به خودشون و حسشون اعتماد کنن. عزت نفسشون بالا میره، اعتماد بنفس میگیرن. این پیش بینی بهشون حس امنیت میده. سورپرایزی در کار نیست. همه چی امنه. پس من خوبم که محیط دورم خوب هست (بچه ها اگه محیطشون ناامن باشه مثلا صدای داد و بیداد بشنون نمیتونن بفهمن که تقصیر اونا نیست. همه چی رو به خودشون میگیرن، فکر میکنن اونا بد بودن و کار بدی کردن که الان محیط ناامن شده).
برای بچه ها مود ثابتی داشته باشین. اگه زیاد اهل محبت نیستین، همیشه اینجوری بودنتون خیلی بهتر از اینه که یه روز شاد و باانرزی باشین و فرداش عصبی بشین و به بچه پرخاش کنین. اون کم محبتی که تکرار میشه به بچه امنیت میده. اون خوش گذرونی زیاد با بچه بهش ناامنی میده چون نمیتونه بفهمه حالا فردا حال مامان خوبه باهام بازی میکنه یا حالش بده منو میزنه.
اگه مجبورین عصبی بشین برین تو اتاق تخلیه بشین و برگردین. تو سن های بالاتر قبلش به بچه بگین من دارم عصبی میشم. موقع دعوا بهش بگین من و بابا دعوا میکنیم ولی هردومون تو رو دوست داریم و تو کار اشتباهی نکردی.