دو سال پیش با همسرم زیاد بحثمون میشد سر چیزای الکی و کوچک ترین چیزا
بعد خونمون هم حیاط دار و یک طبقه بود مستاجر بودیم ایزوگام پشت بوم خراب شده بود اب میومد و چکه میکرد سقف صاحب خونه گفت که پشت بوم رو جارو بزنین فردا ایزوگام کار میاد که ایزوگام کنه
شوهرم رفت جارو بکشه یه چیز فلزی دیده بود بازش کرده بود دیده بود که طلسمِ یه شیر و خورشید روش کشیده شده بود و شیره شمشیر دشتش بود و یه مشت ورد روش نوشته شده بود یه فال گیر بود میشناختمش و کارش خیلی درسته رفتم پیشش و نشونش دادم گفت که طلسم جدایی براتون گرفتن هی چی التماسش کردم که بگو کی بوده نگفت فقط گفت زن بوده و برای این 700هزاز تومن داده و یه کاغذ دو متری هم هست که تو فلان قبرستون چال کرده یه مشت ورد خوند و باطلش کرد
من اخر نفهمیدم کار کدوم ادم عوضیه 😐

حتما رفته بود از همین فالگیره گرفته بود جاشو میشناخت
برای اینکه اینا روتون اثر نکنه هر روز قرآن بخون آیت الکرسی چهار قل
ماهم توو فامیلمون داریم منم بخاطر همین هر روز 50 آیه قرآن میخونم

دوست هستیم

عزیزم شماره ش به منم بده

عزیزم میشه شماره شو به منم بدی

شبیه این بوده ؟؟؟

ببین شبیه این بوده

عزیزم خواهرانه آدرسش رو ب منم بده شاید زندگی منم درست شد

عزیزم الان زندگیت بهتر شده؟

چه ادمایی پیدامیشن چطور دلشون میاد زندگی خراب کنن

کارکی بود؟

بعدش بهتر شد زندکیت

نمیگن کار کیه
ولی بگو زندگیت خوب شد ؟