همش فکر میکنم دیگه دوام نمیارم خیلی داره سخت میگذره واقعا دارم اذیت میشم فکر اینکه باید ۵هفته دیگه هم صبر کنم عذابه چقدر اذیت اخه 😪کل بدنم درد میکنه معدم سرم دست و پاهام کمرم
قربون خدا برم کاشکی میشد این یماه و خورده ای راحت تر بگذره هرلحظه یه درد جدید 🥹☹️

دقیقا همین تاپیک رو نوشتم بعد حس کردم شاید ناشکری باشه پاک کردم
تا ماه ۶ ک ویار بودم و ببخشید استفراغ
از ماه سوم دندون درد داشتم تا ماه ۶
از ماه ۸ تا الان دندون درد اونم ۷تا دندون
از ماه دوم هموروئید شدم تا همبن الان
ریزش شدید مو
معده درد
سوزش و ترش کردن معده
همچنان گاهی استفراغ
الرژی شدید
کهیر بارداری
ورم شدید بارداری جوری ک تکون نمیتونم بخورم
رو فرنگی هم ک میشینم خودمو نمیتونم بشورم به سختی خم میشم چون بچم زیر سینه هامه
سردرد های هورمونی
دنده درد
درد سیاتیک خراااب
تا ماه چهارم چشم درد
دست راستم کلا بی حس شد تو بارداری به خاطر عدم خونرسانی
درد قلب و و و ….
فردا میخوام برم دکتر نمیدونم بهم برای چه تاریخی زایمان بدع
اما حدودی میدونم ک هفته اول مرداد رو بده !
خدا صبرمون بده فقط

از خوابیدنم نگم برات ک دندون درد موقع خپاب میاد سراغم میزنه به گوش و سرم
رو پهلو هم ک نمیشه دیگه بخوابم دنده هام همه درد میکنن ماه اول هم ک سنگ کلیه در اوردم کلیه ام درد میگیره همش
نشسته مبخوابم کلا !

وااای حس منم همینه
هی دلم میخواد بگم بچه بیا بیرون بسه دیگه
زورای اخرمه
ولی دلمم نمیاد زودتر بدنیاد بیاد و تو دستگاه ببینمش
کلا خود درگیریم

پناه برخدا،ان شاالله زودتموم میشه😔
من که ازاول استراحت مطلق بودم دیگه خسته شدم،یه سرویسم به زورمیرم ،پامیشم دردم شروع میشه😔هیچ کاریم نمیتونم انجام بدم چون احتمال زایمان زودرس دارم

برام دعاکنید

منم همین الان از شدت حال بد و گرگرفتگی شدددیددد از خاب پاشدم انقد بدنم داغه و خیس عرق انقد دستو پاهام درد میکنه که میخام بمیرم دیگه😭😭😭

😑و منی که الان یه هفتس دستو پاهام دونه های ریز زده و هی میخواره هر کاری کردم خوب نشد

هر روز سختر میشه

خیلی سخته درکت میکنم عزیزم امااگه قصد زایمان طبیعی داری بهت پیشنهاد میکنم این روزا بیشتر ورزش کنی کاری مه برگردم باشدت بیتری دنبالش میکنم

عزیزم من جز ادمایی بودم که لحظه به لحظه بارداری از 5ماهگی عذاب کشیدم
میدونم میفهمم چی میگی
چون من این اخریاا که برق میرفت فکر میکردم هوا تموم داره میشه و قرار خفه بشم و چون ویلچری‌شده بودم
میگفتم چطوری خودمو به ‌‌پنجره برسونم هوا بخورم
ولی فقط باید خودتو سرگرم کنی
سعی کن بیشتر بخوابی

اخ اخ خیلی سخته خیلی بیش از اندازه سخته اصلا ماه اخر نمیگذره

سعی کن سر خودتو گرم کنی
منم خیلی سنگین شدم و استخوونام درد میکرد
ولی شروع کردم به انجام دادن کارهای قبل زایمان
امروز آشپزخونه رو تمیز کردم
ساک زایمان ببند و...‌
اینجوری هم دردت کمتر میشه،هم خسته میشی و راحت‌تر میخوابی

خدابهت قدرت ونیرو بده
سخت ترین ماه آخره
انگار بهت وزنه وصله

اینجوری پس انگار سه ماه اول به من یکی خیلی خوش گذشت