۵ پاسخ

تورو همیشه میبینه و خیالش راحته که همیشه هستی

بچه چون از وجود مادره همیشه هم پیششه خیالش راحته که هیچ وقت ازش جدا نمیشه

پسر من شدیداً به مامانم وابسته ست یعنی میریم خونشون می‌خوایم بیایم انقد گریه می‌کنه هلاک میشه مامانمم اشکش در میاد

من از خانوادم دورم ولی بابام اینا اومدن اینجا
دخترم تا توالت پشت سر بابام میرفت
وقتی رفتن تا سه روز پامیشد خونه رو میگشت دنبالشون و گریه میکرد

خدا حفظ کنه بچتو، خواهرزاده منم ب بابام وابسته س، یه حالتی ک دور هم جمع شیم، این بچه بابامو میگیره تحت نظر کلا شش سالشه جوجم، بعد ببینه بابام با نوه های دیگه بازی میکنه حسودیش میشه میره ب بابام میگه مش اسمال مگه من رفیقت نبودم مگه من دوستت نبودم نباید ب اونا رو بدی😂باید بامن بازی کنی، اسم بابام محمد اسماعیله این بچه بهش میگه مش اسمال داش اسمال😂😂

سوال های مرتبط

مامان دوتاتوت فرنگی🍓 مامان دوتاتوت فرنگی🍓 ۱ سالگی
مامانا خیلییی ناراحتم
خیلی کلافم
بچه هارو هرسری می‌بریم بیرون میاریم همش بی قراری می‌کنند
دخترم حتی برا از خیابون رد شدن میگه بغلم نکن
با جیغ مه بذار خودم از خیابون رد شم خودشو با جیغ از بغلم میندازه پایین بزور میگیرمش.... بعدش هم اومد خونه ..مادرشوهرم از پله ها کمکش کرد رفت بالا داشت کفشش رو خودش درمی‌آورد دید دارم پسرم رو میارم از پله ها بالا برد بدو اومد سمت پله هافتم بریم خونه شروع کرد به گربه .... پسرم رو بردم خونه دخترم رفت نزدیک پله گربه و گریه که بره پایین .بدم بیا خونه گریه نکن اصلا داشت خودشو مینداخت پایین پسرمم هم دید خواهرش گریه می‌کنه شروع کرد ب گریه .... داشتم دیوونه میشدم رفتم با حرص کاستی دخترم رو درآوردم بیارمش خونه گریه هاش بدتر شد ...دلم سوخت همون‌جوری بردم حیاط سه دور از پله ها آوردم بردمش از اونور هم پسرم گربه میکرد که بیاد حیاط.... انقد بهم ریختم😭😭خب خسته بودم میخواستم بیام کاراشون رو کنم.... دخترم رو با حرص برداشتم آوردم خونه کلی عصبانی شدم سرشون گفتم آخرین باره از این در میرین بیرون.....اونا هم کلی گریه میکردن... گفتم کردم میرن بیرون حالشون خوب سه من هربار بعد هربار بیرون رفتن باید بچه هام گریه کنن و من بدتر اعصابم خورد شه... اصلا کادری نیستم که همش دعواشون کنم ولی بعد هربار بیرون بردن برنامشون همینه.... همسرمم نیست تو کاراشون کمکم کنه مادر شوهرم فقط قربون ص قشون می‌ره که گربه نکنن.... یعنی داشتم دیوونه میشدم 😭😭از به طرف هم بخاطر بدغدایی دخترم بهم ریخته بودم .... نزدیک منس هم هستم هورمونام بهم ریختن....یعنی غروب دیوونه خونه بود .... 😐😐😐❤️‍🩹