تجربه زایمان پارت 1
هانا خانوم منم بدنیا اومد در تاریخ 1404/04/14 در 37 هفته و 3 روزگی یه هفته زودتر از موعدی ک دکترم میخواست بدنیا بیاد
ب صورت طبیعی
اگه بازم برگردم عقب انتخابم طبیعی هست درد داشتم و دارم بخیه هام میسوزه و اذیتم اما خداروشکر راضی ام
دکتر بهم گفته بود تا 21تیر صبر کنم ک بچم وزن بگیره بعد پیاده روی شروع کنم
ی معاینه شدم تو 36 هفته ک خونریزی گرفتم و 3روز بعد لکه بینی شدو بعد شروع شد دفع کردن موکوس
دیگه ساعت 4 صبح بود از حس ادرار بیدار شدم دیدم زیرم رو تخت و شورتم کامل خیسه فکر کردم خونریزی کردم پاشدم دیدم نبابا کیسه آبه
دیگه رفتم سرویس حس ادرار هم داشتم هرچی نشستم ادرار نیومد پاشدم گفتم ریسک نکنم زور بزنم کیسه آبم بدتر خالی شه
اومدم بیرون سریع شورتم عوض کردم نوار بهداشتی گذاشتم(کلاس بارداری ک شرکت کرده بودم آگاه بودم ک تا چ حد کیسه آب بره خطری نداره) لباسامو پوشیدم شوهرمو صدا زدم ک بریم بیمارستان تا گفتم کیسه آبم پاره شده دستپاچه شد بیشتر اون هول کرده بود

تصویر
۷ پاسخ

ایجانم چشمت روشن
پروسه زایمانت دقیقا مث من بود
خاطراتم زنده شد برام😅❤️

ای جونم مبارکه عزیزم انشاالله قدمش خیره 😍❤️

اسم بیمارستان عسگریه میاد تموم بدنم میلرزه اینقدر که اینا منو اذیت کردن

مبارک باشه عزیزم
۳۶ هفته خیلی زود بوده برای معاینه، برای همین زود زایمان کردی

کلاس بارداری کجا رفتی منم اصفهانم میشه بگی ؟

سلام عزیزم دکترتون کی بودن

بسلامتی عزیزم تا چه حد آب از کیسه بیاد طبیعیه؟

سوال های مرتبط

مامان هلوچی🍑 مامان هلوچی🍑 روزهای ابتدایی تولد
📌تجربه زایمان
36 هفته و 4 روز بودم دستشویی فرنگی میرفتم بعد با خودم فکر میکردم من ک خیلی دستشویی بهم فشار میاره زود بلند میشم میرم که نریزه. رو فرنگی از کجا بفهمم که کیسه ابه یا ادرار یه وقت کیسه ابم پاره نشه و متوجه نشم🥲😂
چند روزی بود که از این فکرا به سرم میزد نهم بود ساعت دوازده شب خونه مامانم اینا بودم رفتم دستشویی فهمیدم که ادرارم تموم شد ولی همینجوری باز ازم یه چیزی میومد تعجب کردم بی ادبیه ولی دست گرفتم زیرم ببینم چیه تو دستم اب دیدم حتی بو کردم متوجه شدم ادرار نیست دو سه بار مشتمو پر کردم تا مطمعن شم از دستشویی ک رفتم بیرون مامانمو از خواب بیدار کردم بهش گفتم مطمعنم ک آب دیدم گفت بشین اگه باز ازت اومد کیسه ابه چهار زانو نشستم یه دقیقه بعدش انگار یه پارچ
آب داغ ریختن رو پاهام بلند شدم گفتم اماده شیم بریم بیمارستان زنگ زدم شوهرم ک بیاد ساعت یک رسیدیم تو راه زنگ زدم دکترم پولو براش انتقال دادم و گفت که میام تو برو بیمارستان
ان اس تی گرفتن و دستکش دست کرد معاینه کنه گفتم من سزارینی ام گفت باشی من باید معاینه کنم وقتی کیسه اب پاره میشه بفهمم اگه دهانه رحم باز شده بعد دستشو نشون داد گفت مطمعنی کیسه ابت پاره شد دستش خونی نشد گفتم اره همون لحظه باز ازم اب اومد تخت خیس شد و بلند شدم ازم چکه میکرد بهم لباس داد بپوشم پوشه پزشکی رو بهش دادم چک کرد گفت برو ازمایش ادرار بده و برو رو تخت بخواب تا دکترت بیاد اون شب از استرس اینکه هر لحظه ممکنه دکتر بیاد و بریم اتاق عمل خوابم نبرد با سرم میرفتم دستشویی
احساس تو خالی بودن میکردم حس میکردم هیچی تو شکمم نیس معده ام خالی بود میسوخت وحشتناک میسوخت تا چهار و پنج صبح یه چرت ده دقیقه ای میزدم دوباره بلند میشدم.....
مامان شاهان🩵 مامان شاهان🩵 ۳ ماهگی
سلام خانوما میخام تجربه زایمان زود رسمو واستون بگم ک توی ۳۳ هفته اتفاق افتاد☹️سوم خرداد با شوهرم و مادرم تا همدان رفتیم و برگشتیم شبش ک خابیدم صبح ساعت ۵ صبح حس کردم شلوارم داره خیس میشه منم ک بیخیال بودم فکر کردم ترشحه تا ساعت ۶ونیم یهو دیدم شدتش بیشتر شده پاشدم دیدم بله کلا خیس شدم کیسه ابم سوراخ شده بود فورا خودمو رسوندم بیمارستان فکر نمیکردم بستریم کنن منو گذاشتن توی اتاق زایشگاه طبیعی فقط امپول فشار واسم میزدن و معاینه میکردن و قرص میزاشتن داخل واژنم ک رحمم باز شه بچم طبیعی بیاد با اینکه اب دور بچم ۱۸ بود فورا ختم بارداری زدن بی وژدانا از ۴ خرداد ک من بستری بودم تا ۷ خرداد ساعت ۹ شب فقط واسه من امپول و قرص میزاشتن اما دهانه رحمم بیشتر از ۱ باز نمیشد تا اخرش خودشون ساعت ۹ شب ۷ خرداد کیسه ابمو پاره کردن فرستادن واسه اتاق عمل انقد منو اذیت کرده بودن توی اتاق عمل خونریزی کردم و یهو بیهوش شدم وقتی بهوش اومدم توی ریکاوری بودم با چندتا پتو روم بود ک داشتم میلرزیدم دکتر ب خونوادم گفته بود از بس خونریزی کرده امیدی بهش نبوده یعنی خدا منو از اول پس داده بخدا☹️♥️بعدش ک پسرمم ۵ روز توی nicu بستری بود منم کلا بیمارستان بودم ک دو ساعت یکبار شیرش بدم ب لطف خدا هم پسرم مشکلی پیدا نکرد هم خودم♥️