۸ پاسخ

منم خیلی درگیر این حس بودم خیلی زیاد
ولی الان که تصادف کردیم و خیلی مشکلم عمیق تر شده و قلبم فشرده شده روزی هزار بار آرزو میکنم کاش همه چی برگرده به همون روزایی که غر میزدم و میگفتم خسته ام و هیشکی می‌تونه درکم کنه🥺
ممنون میشم بچمو دعا کنید

درکت میکنم‌عزیزم
منم‌گاهی کم‌میارم دوست دارم‌حداقل ی ربع۲۰دقیقه تنهاباشم حتی دخترمم‌پیشم‌نباشه تا اروم بشم.

چون بیشعورم من معمولا در مورد این موضوع و خستگیم فقط با همسرم صحبت میکنم ولی با بقیه نه چون جای من نیستن اون لحظه میخوان حرف مفت بزنن

اینکه حس ناکافی بودن میدن و منم باهاش درگیرم ...

شیرت پشت نداره !
شیر خشک بده بچه جون بگیره !
چقد سبزه اس !
الهیییی چقد کچله !
به بچت کم شیر میدی ... و هزارتا چرت و پرت ‌‌...

من بارداری های وحشتناکی دارم

بعد هم زایمان سخت منتظرم بوده

بخاطر همین وقتی به دنیا میان هر چقدر خسته باشم اما انگار به چشم نمیاد

ینی یاده حاملگی ایم میفتم کلا خستگیم در میره از بس بد بود

منم همینطور
بیا بغلم🫂

حرف دلموو زدی دقیقا😭😭😭😭

خیلی بی درکن🥲🥲

سوال های مرتبط

مامان آدرین مامان آدرین ۵ ماهگی
دیشب پسرم خیلی نق میزد ،ساعت خوابش بود و نمیخوابید ،من بودم و کلی ظرف نشسته و پسرم که گریه میکرد ،شوهرم از خستگی دراز کشیده بود و نگاه میکرد ... میدونم واقعا خسته بود ،آرایشگره و از صبح تا ۸ شب سر‌پا و دست تنهاست تو مغازه. ولی من از دستش شاکی بودم ،توقع داشتم‌بیاد بچه رو بگیره که من به کارمم برسم و هم اینکه خسته نشم از گریه هاش. شوهرم پاش درد میکرد و تنهایی داشتم حرص میخوردم ،خیلیییی عصبی شدم و یه مامان عصبانی بودم که هی غر میزدم که پسرم بخواب ،خسته شدم ،ای بابا و فلان... با پسرم بداخلاقی کردم تا اینکه گفتم بابا لامصب بیا بگیر بچه رو یه کم مغزم آروم‌بشه من از صبح دارم باهاش کلنجار میرم. اومد بچه رو گرفت یه کم اروم‌شدم‌،بعد میگم خب میدونم خسته ای ولی وقتی میبینی دارم عصبی میشم و خسته ام‌بیا بچه رو بگیر چند دیقه کافیه تا اروم‌بشم. حالا ایناش هیچی ، اصلا با همسرم مشکلی ندارم و درکش میکنم و اونم همیشه درک میکنه منو ،فقط نمیدونم چرا دیشب انقدر عصبانی شدم و از اینکه با پسرم بد اخلاقی کردم و هی غر زدم ناراحتم و عذاب وجدان دارم
مامان نیکا خانم مامان نیکا خانم ۸ ماهگی
یه چیز جالب و شایدم بد🥲❌❌❌








یه بار دیدم یه خانمی تاپیکی گذاشته بود نوشته بود خانمهایی که بچه دوم یا سوم آوردین،کدوم یکی بچهاتون بیشتر دوست دارید،تعجب کردم رفتم جوابا رو بخونم پیش خودم گفتم احتمالا همه گفتن معلومه که بچهامون به یه اندازه دوست داریم و این حرفااا
ولی خیلی گفته بودن مثلا بچه اولمون بیشتر دوست داریم
بعضیا گفته بودن دومی یا سومی رو بیشتر می‌خوایم
یه لحظه دلم گرفت،یعنی منظورشون از این که اون یکی رو بیشتر می‌خوایم بیشتر دوست داریم چیه؟!🥲🥲
اگه روزی که این بچها بزرگتر شدن و به این درک رسیدن که پدر مادر خواهر یا برادرشون از خودش بیشتر دوست داره و بینشون فرق میذارن چه حالی پیدا میکنن؟زندگیشون از اون به بعد چه مدلیه؟حسشون به این دنیا به پدر مادر چیه ؟! واقعا چرااااا وقتی حتی نمیتونید عشق و محبت یک اندازه هم به بچهاتون بدید اصرار به آوردن بچه های بعدی میکنید؟
این زندگی این دنیا همینطوریش همه جوره سخته همه جوره بچهامون کم و زیاد کمبودهایی دارن تو زندگی دیگه خدایی اینطوری بهشون لطمه نزنید،
اگر فکر میکنید بعد اینکه بچه بعدیتون پسره دیگه همه زندگیتون میشه فقط پسرتون یا بعدیتون دختره هم و غمتون فقط میشه دخترتون خوااااهشا نیارید آقا نیااارید
مدال نمیدن بخدا،افتخارم نیست
فقط نسل افسرده غمگین و منزوی تحویل میدین😓🫠