میفهممت با تموم پوست و استخونم
منم کم میارم
منم میگم کاش یه روز واسه خودم بودم
منم گریه میکنم خسته میشم
همه مادرا همینن
و واقعا باید اطرافیان درکشون کنن و کنارشون باشن🙃نه با حرفاشون برنجونن ادمو
انشالله خدا بهمون توان بذه🤲🏻🙂
چقدر شبیه منی
فکر کردم والا من فقط اینجوریم🥺🥲🥺🥲🥺
حتی شده بعضی وقتا کم آوردم و میارم با گریه میگم خدایا غلط کردم بچه دار شدم
بعد باز زود میگم خدایا غلط کردم حرفمو پس میگیرم
خداروشکر دخترم سالمه🤦🤦🤦
سخت ترین قسمت مادر بودن بنظرم اونجاست ک اطرافیان درکت نکنن کمک نکنن وظیفه سون رو در برابر تو انجام ندن...وگرنه کسی ک همسر همراهی داره خانواده همراهی داره واقعا سختیش نصف ک نه..کمتر از نصف میشه...
وای دوسالگی به بعد مخت میرینه آنقدر حرف میزنن فکر کن من یه دو سال و نیم دارم یه پنج ماهه همشم به خاطر دندون غر میزنه یعنی مخم ترکید
من گریه 😭😭😭
تازه شما یکی داری
دقیقا عزیزم واقعا مادر بودن سخت ترین و لذت بخش ترین شغله جهانه
منم بچم کوچیک تر بود خیلی بیشتر اذیت میشدم الان بیشتر یاد گرفتم الان کمی مستقل تر شده اما شیطون تر
سعی کن قبور باشی لذت ببری
از مسیر لذت ببر جانم
دقیقا من
دایم عذاب وجدان دادم ک مادر خوبی نیستم ولی خسته ام
آدم تا بچست چمیدونه مادر کیه و چیه وقتی قدر مادر رو میدونه که یا بزرگ بشه یا خودش مادر بشه ........
دیروز از بعد از ظهر مغز من خااااموشه خاموش بود...ثانیه ای چشمام میرفت...تا رفتم بیرون خرید پسرم تو ماشین خوابید تا اومدم خونه بخوابم بیدار شد...بعد یکی دوساعت با بدبختی خوابوندمش...رفتم یلحظه تو پذیرایی بیدار شد...وای چشمت روز بد نبینه...من واقعا سردرد و کم خواب این پر انرژی...یعنی دعای توسل براش گذاشتم بخوابه گریه میکردم...یاد روزایی که برای داشتنش چقدر حسرت داشتم میوفتادم....همممش تو ذهنم میگفتم تن میتونم.من قوی ام.من مادر شدم که قوی باشم...من قوی بودم که مادر شدم...یساعتی کشید و بالاخره خوابوندمش...حالا از حال بد خودم نمیتونستم بخوابم..اینجور موقع ها واقعا پناه من همسرمه...یا باید دستاشو بگیرم بخوابم یا برم تو بغلش...نفهمیدم کی خوابم برد...انگار بیهوش شدم....
گاهی شده بین این همه خستگیات وسط روز یا اخر شب بچه رو از خودت دورتر بذار و مثل قبلا برو پیش همسرت...زن واقعا نیاز به عاطفه داره..همین بغل کردن خودش کللللی انرژی میده....
بخدا قسم من یوقتایی شده نصف شب گریه کردم....یا از شدت فشار دوست داشتم داد بزنم بیاد بچه نداشتنام میوفتم...یکی دوبار که کلا رد دادم زدم تو سر خودم اقام اومده مهزیار رو برده🤣🤣🤣...منم کم میارم...نه تنها من.خیلیا.....واقعا سخته...اما به اینفکر کن یروزی میرسه که بزرگ میشن و معلوم نیست کی و کجا دیگه همدیگه رو نداریم...
فقط این وسط خاهرشوهر مادرشوهر جای ما بودی چیکارمیکردی بدون امکانات و بی پول و بچه های قدو نیم قد بعنی اونموقع که اینجوری میگن دلم میخاد بشینم دونه دونه موهامو از ریشه بکنم😑😑😑
من میگم کاش یکی رو داشتم روزی نیم ساعت بچمو نگه میداشت من فقط خونه رو مرتب میکردم خونم نامرتب میشه بدتر روحیه مو از دست میدم
یه وقتایی حس میکنم رباتم
منم مث تو ی روزایی میگم کاش الان تو حالت کما بودم کاش الان مادر نبودم واقعا نمیکشم واقعا خستم خیلی. ،از اینکه حتی یه ساعت متوالی نمیتونم واسه خودم باشم عصبی میشم غصه میخورم
عزیزم سخت نگیر بخودت
ولی وقتیم که آدم یک ساعت تنها بدون بچه میره بیرون دلتنگشون میشیم
همین الان دارم اشک میریزم 😭
دقیقا منم همینجوری ام البته خیلییییی بدترازشما
نمیدونم چیکارکنم من باشگاه هم دارم میرم که روحیه ام بهتر بشه اما تاثیرش فقط چندساعتس
واقعا خیلی سخته تازه الان میفهمیم مادرامون چقد با سختی مارو با کمترین امکانات بزرگ کردن واقعا مادر بودن هنر میخواد مادر بودن یعنی از خود گذشتگی
منم گاهی دلم میخواد برم جایی ک هیچکس نباشه از بس خسته میشم و کم میارم
موافقم باهات
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.