۳۵ پاسخ

منم همین شرایط دارم
تنها نیستی
ما خدارو داریم💪🏻

منم مامانم فوت شده عزیزم خواهرامم همه سر زندگی خودشونن خونه خودمم با همسرم

عزیزم اصلا فکرنکن تنهایی خیلی زیادیم من پدردمادرم فوت شدن بچه آخرخانواده ام کسی نمیادکمکم بچه اولم هست هیچی بلدنیستم دیروزرفتم خونه خواهربزرگم که ۵۰سالشه خودشم مریضه که ازش بخام اگه سزارین شدم حداقل خودش یادخترش بیاین بیمارستان پیشم بمونن فعلاکه گفتن باشه ولی چشمم آب نمیخوره بیان

عزیزم منم ده روز مادرم بود بقیه اش رو تنهایی سپری میکنم خدا کمک میکنه

منم خودمم و همسرم 🫡 مادرم فوت کرده خواهر هم ندارم … مادرشوهرمم میگه اگه دوست داری من بیام اگه نه نیام😂😂خب این یعنی نمیام دیگه …. خلاصه ما هم خودمونیم و نی نی

منم همینطور مامانم نمیتونه بیاد😅

من مادرم فوت شده
پدرم دوست داره برم خونشون اما از زن بابام خوشم نمیاد
خواهرمم شاغله نمیتونم برم خونش
در نتیجه منم خیلی امیدی به کسی ندارم😁

من تنهام
با یه بچه کوچیک و همسرم ک قطعا از ده تا بچه بدتره

منم هستم

من مامانم هست ولی میاد خونه خودم اونجا نمیرم من خیلی وسواسم فقط استرس اینو دارم که مامانم مثل خودم خونرو تمیز نگهداره وگرنه بچه داری زیاد حوصلشو نداره خودم باید نگهدارم

عزیزم من خودم تو غربتم تک و‌تنها ،همسرم بخاطر این شرایط اماده باشن اصلا نمیببنمش ،خانواده مم جنوبن من شمال پدرم عمل قلب باز کرده مراقبشن ،من علننا تنهای تنهام ،یعنی فقط مونده تنهایی برم بچه رو دنیا بیارم بیام خونه 😅

من تنهای تنها تو این 8ماه هیچ کس نبود از این به بعدم نیستن زایمانم خودم تنهام البته بیمارستان خصوصی میرم نیاز به همراه نیست بعدشم خودمو شوهرم به بچه رسیدگی میکنیم شوهرم 5روز میخواد مرخصی بگیره

من سزریان کردم بچه نموند الان 6روزه ک درد دارم و اذیتم فقط همسرم کمکم می‌کنه مادرمم گاهی میاد .فقط میگم کاس خوب بشم بلند شم خیلی بده

منم مامانم یه کشور دیگه است نمیتونه بیاد 🥲
از الان استرس دارم چیکار کنم چطوری بچه مو تر و خشک کنم بچه اولمه

من فقط مامانم گفته یک هفته میام ومیرم
خودم باید مراقبت کنم از نی نی😍

بنده ی ادم ننها و بی کسی
نترس منم مث خودتم
هنو ی بچه دیگ هم دارم 😁

بنام خدا من✋

اگه طبیعی باشی مشکلی نیست

من خونه خودمون میمونم جای دیگه راحت نیستم شاید چن روز اول بیان

زایمان طبیعی سرپاشدنش خیلی راحته خواهرمن همون روزی ک زایمان کرد به بعدش کلا راحت راه میرفت مینشست کلا راحت بود

منم خودمم . تازه با این تفاوت با وجود اینکه زایمان کردم باید بلند شم از خانواده شوهر هم پذیرایی هم کنم .
همش آشپزی و تمیز کردن خونه و بچه داری .

من همین الانم هم مادرم پدرم شوهرم کارارو میکنن نمیزارن من کار کنم بعد دنیا اومدن نی نی هم خیلی کمک میکنن از الان میترسم تنبل بشم خودم برای کار🥲

منم تنهام

من مامانم میگه بیا خونه ما اما چون داداشم بی احترامی میکنه بهم
پدرمم حوصله بچه کوچیک نداره و داد میزنه نمیخوام برم
مامانم گفت من بیام نهایتا یه هفته ۱۰ روز بیام گفتم شما بیا تا بخیه هامو باز کنم بقیش من چند ساعتی ک بابا اینا خونه نیستن میام

من مامانم میاد خونم ده روز اما بتونم بیشتر نگه میدارم

۴۰روووووز منم نهایت مامانم ۱۰روز بود اونم سه روز اولش بعد فقط موقع خواب میومد زایمانت طبیعی باشه خودت میتونی به بچت برسی فقط بی خوابی اذیت میکنه

من 🖐البته شوهرم نمیزاره وگرنه دوس داشتم خونه مادرم برم

منم کسیو ندارم مادرشوهرم میخواد بیاد از این که اون میاد وحشت دارم

من ک شوهرم الانشم به روی خودش نمیاره چه برسه بعدا

من فقط ۱۰‌روز کمکی داشتم اون ۱۰ روز هم کار های بچه باخودم بود فقط غذا و خونه با مامانم بود بعد اون‌ شوهرمم کمک نمیکنه تازه یه پسر ۶ساله هم دارم
و اینکه خونه کثیف باشه فوری اعصابم بهم میریزه....

منم همینطورم مادرم بچه کوچیک داره نمی تونه. دارم فک میکنم چیکار کنم اونموقع

من نرفتم اصلا خونه مامانم ولی مامانم رو گفت اون اومد خونه ما. راحت نیستم هیچ جا

انشالله از پسش بر میای عزیزم

چرا مگه مادرت نمیاد؟؟

من نهایت مامانم ۱۰ روز ییاد و بره شهرستان

سوال های مرتبط

مامان دلوین مامان دلوین روزهای ابتدایی تولد
وای باورم نمیشه کمتر از ۵۰ روز دیگه نی نی جون بدنیا میاد

چقدر زود گذشت واقعا 🥺 پارسال این موقع اصلا فکرشم نمیکردم ک بخام ب این زودی تصمیم بگیرم ک بچه دار بشم😁☺️ اینکه میگن ادم از فردای خودش خبر نداره شامل حال منم فک میکنم میشه😁
ولی با این حال خوشحال ترینم بخاطر نی نی جان و اومدنش
گاهی باخودم میگم ک چجوری تنهایی بسر میکردم این ۶سال رو😕
خدارو شکر بابت اینکه قابل دونست ک نی نی بده
خداروشکر بابت نی نی سالمی ک داده☺️
ایشالا ک چن وقت دیگه زایمان راحتی نصیبم کنه و هروقت ک فک بکنم ک زایمانم خداروشکر کنم😁درسته خاسته زیادیه ولی ایشالا ک خدا پشت گوش نمیندازه😂

شماهم بیاین بگین چجوری گذشت بارداری بهتون و تا الان چجوری بوده براتون
من اولا احساس وحشت داشتم انگار ک درونم ی هیولا قراره باشه و احساس اینو داشتم ک میخاد درونمو بخوره😂😂 دراین حد .مثل خون اشام ها😛😂😂 نمیدونم چرا مخصوصا از ۱۵ هفته این حس شروع شده بود تا ۲۳.۲۲هفته ک لگداشو حس کردم و کمی اروم شدم