به شوهرم میگم اسم چی دوست داری چیزی نمیگه چرا داره کفرمو در میاره
اگه میگفت خودت زحمت میکشی انتخاب کن آره میگفتم بهتر تازه اون موقع هم انتظار دارم نظری بده العان ۹ماه یه کلمه نمیگه درباره اسم 😤😤😤
اگه پسر بود العان بال درآورده بود من نمیدونم العان که دخترمو اندازه خدددا دوست داره میگم اندازه خدددا به همون اندازه واقعا العان چیه مگه؟
تازه رفتم سنو جنسیت هم ناراحت شد ولی اخلاقش باهام فرق نکرد بگم بداخلاقی کنه نه .کمکمم میکنه هر چی بخوامم برلم میخره .ولی نمیدونم چرا اینطوره تا چند روز پیش ازم نمیپرسید چند وقتمه یا زایمانم کیه .فقط حرفش شده این مامانت کی میاد .بگو بیاد پیشت گفتم مرد حسابی تو اول منو ببر بیمارستان تاریخ سز مشخص بشه من ۲روز قبلش میگم بیا د این دیگه نهایت حرفی بوده که توی این ۹ماه درباره بارداری من گفته
حالا ما عادت داریم خیلی با هم حرف می‌زنیم در مورد تمام موضوع‌های مختلف دنیا ولی درباره بارداری من و جنسیت و چی خریدم واسه بچه که به دنیا میاد حرف نمی‌زنه داره منو کفری می‌کنه

۱۴ پاسخ

همه مردا همینن پسر بیشتر دوست دارن بدل نگیر

من ک بچه اولمو شوهرم گفت خودت داری سختیشو میکشی هرچی تو بگی همونو میزاریم منم همون ماه اول انتخابش کردم ولی دومی و گفت خودم میزارم تازه همین یکماه پیش اسم انتخاب کرد منم هرروز حرص میخوردم نمیتونه ی اسم واسه بچم بزاره با کلی دعوا اخر اسمش انتخاب شد🤦‍♀️

ببین الکی داری سر به سر بنده خدا میزاری خوبه ازش نظرپرسیدی اونم که چیزی نگفت شما زیاد سخت نگیر پسر هم داری دهنش بسته پسر مگه چی داره اصلا هیچ وقت نزار حتی این فکر بیاد تو سرش جاری من سه تا دختر داره تاحالا هیچکس جرات نکرده چیزی بگه

شوهرمن‌ بااین‌ که‌ دوتا‌ دخترداشتم‌ سومی‌ پسرشد‌ برای‌ سومی‌ اصلا‌ ذوق‌ نداشت‌ تاروز‌ آخر‌ نه‌ واسه. چیزی‌ ذوق‌ کرد‌ نه‌ نظر‌ دادخاک‌ تو‌سرش‌ الانم عاشقشه‌ ولی‌ تامیخواد‌ شلوغی‌ کنه‌ یااذیت‌ کنه‌میگه‌ توخواستی‌ ‌‌تو‌ دنبال‌ پسربودی‌ احمق

خودت اسمشو بزار بابا بهتر نظر نده

شوهر من خیلی خوشحال شد و الانم ذوق داره هی میگه ک چند روز مونده هی ب دخترم میگه میخام برات ابجی خشگل بخرم ولی توجه ای ک سر دخترم داشت ب خودم نداره انگار عادی شده براش چون دخترم ناخاسته بود سر دختر اولم ۲ نصف شب دنبال حوص های من بود ک چی هوس کردم بره بگیره سر این میگه نخوردی کاری نمیشی دکتر نرفتی اشکال نداره پول الکی میگیرن بیمارستان خصوصی نرو پول ندارم

خیلی صبوری من جرش میدادم اگه اینجوری بود شوهرم

شوهر منم همین بود حتی بدتر از شوهر تو
ولی روزیکه به دنیا امد اسمشو انتخاب کرد من گفتم نیکان اون گفت شاهان منم قبول کردم

شوهر منم خیلی کم حرفه...اوایل اینجوری نبود الان خیلی عجیب شده البته این چند ماه به شدت مشغله ی شغلی داره

اهان این سومین بچه اس

خدا حفظش کنه

من ۵ سال بچم نمیشد دیگه رفتیم تا مرحله ی آی وی اف
ب شوهرم گفتم بگیم پسر باشه
شاید این تنها بچه مون خواهد بود
گفت نه هر چی خدا بخواد

بعد دیگه ی جوری شد نرفتیم آی وی اف و بعد چند ماه من خود ب خود باردار شدم پسر بود و افتاد و بعد ۶ ماه باز باردار شدم باز پسر شد و خدارو شکر سالم ب دنیا اومد الان ۷ و نیم سالشه
بعد پسرم ناخواسته باردار شدم همسرم همش میگفت اینم پسر میشه داداش سبحان میشه و فلان
بعد ک فهمید دختره ی جوری خنسی رفتار میکرد اصلا ذوقی نشون نمیداد حتی گاهی رفتارش باهام بد میشد
ولی خدارو شکر بعد ب دنیا اومدنش عاشقانه دوسش داشت

لعنت ب هرچی شوهر بی ذوق بیشعور😒😒
منک کلا ولم کرده خونه بابامم ن مباد پیشم ن زنگ میزنه هیچچچچچ

به نظرم مهراد و مهوا قشنگ تره و اسم جدید تره تا مهدیس

شاید میخواد دخالت نکنه
شوهر منم هیچی راجب وسایلشو اینا نگف
راجب اسمشم ک دهنمو سرویس کرد
اصلا نظر نمیداد
انقد دلم میگرف با دوق نشون‌میدادم‌میگفتم اینو بگیرم یا اونو یا رنگش به نظرت چی باشه ؟؟

میگف من کاری ندارم هرچی میخواید بخرید ☹️

بچه ی اولت پسر بود ؟

سوال های مرتبط

مامان امیرعلی وآوینا مامان امیرعلی وآوینا ۱ ماهگی
کمی درد دل کنم باهاتون بچه ها 🥲



سه شنبه هفته آینده دخترم دنیا میاد
دیشب داشتیم با همسرم صحبت میکردیم یهو حرف رسید سر اینکه من موقع پسرم دوست داشتم اسمشو بزارم ماهان ولی همسرم گفت نه گذاشت امیرعلی...
جریان از این قرار بود که موقع انتی گفت احتمالا دختره منم چون جای معتبر و خوب رفته بودم فکر میکردم قطعا دختره حتی براش پتو و لباس و... گرفتم
تا انومالی ک رفتم دنبال اسم بودم همسرم می‌گفت پسره من میگفتم دختره
یروز اومد گفت اگه پسر بود من میزارم اسمشو دختر بود تو بزار
منم که خنگ ،صددرصد فکر میکردم دختره با دمم گردو میشکستم و قبول کردم .... زدو تو انومالی گفت قطعی پسره☹️ همینکه تو آسانسور بهش اینو گفتم زود گفت امیرعلی بابا داره میاد ،یعنی حتی از من نپرسید این اسمو دوست داری یا نه که بنظرم خودخواهانه بود رفتارش و همش می‌گفت قول و قرار کردیم و فلان ، خب درسته حرف زده بودیم ولی واقعا توقع نداشتم اینجوری بدون مشورت با من انتخاب کنه ...
حالا دختر خدا بهم داده از اول گفتم آوین بزاریم اسمشو گفت نه
گفتم چطور سر امیرعلی خیلی ب قول و قرارمون پایبند بودی حالا چی شده نوبت من رسیده میگی نه ، خلاصه ۶ ماهم تموم شد گفت آوینا منم خوشحال
ب خانوادم گفتم و... همیشه هم ب این اسم صداش زدم ...
حالا دیشب میگه من ته دلم راضی نیستم ولی احترام میزارم ب انتخابت😐
تو ماه صفر داره دنیا میاد ب من باشه این مذهبی میزارم
منم گفتم نه ،ولی خیلی ب دلم اومده ،واقعا ناراحتم کل این ۹ ماه هروقت گفتم آوینا و صداش زدم گفت زهرای بابا 🥲 یعنی من واقعا حق انتخاب ندارم! از یه طرفم دلم میگه ولش کن اسم مذهبی بزار اینم دلش خوش بشه
ولی نمی‌دونم چی ، شما بگید چیکار کنم
مامان تودلی👶🏻🩵 مامان تودلی👶🏻🩵 روزهای ابتدایی تولد
مامان فراز 🫰🏻✨ مامان فراز 🫰🏻✨ ۴ ماهگی
شوهر من کلا خیلی ادم بیخیالیه از اول بارداری هرموقع گفتم درد دارم گفت طبیعیه نگران نباش 😐 انگاری مثلا ده تا شکم زاییده ، خلاصه من یه روز حالم بد بود انقباض کاذب هم گرفته بودم ، بهش گفتم بریم اول فشارمو بگیرم بعدش برم نوار قلب بگیرم گفت بابا طبیعیه گفتم باشه تو منو ببر ، منم دیدم هی داره میگه طبیعیه و نگران نباش و اینا حسابی کفری شدم ، شروع کردم به آخ و اوخ، گفتم نفس تنگی دارم ، وای زیر شکمم درد میکنه انگاری بچه داره میاد پایین ، گفت به خودت تلقین نکن تا بدتر نشی ، یعنی خدایی اینقدر حرصم گرفت خواستم حالشو بگیرم از این حرفش گفتم بچه اومده پایین تو واژنمه گفت ینی چی گفتم انگاری داره میاد یه نگاه بهم کرد ترسیده بود گفتم وای داره میاد گفت چی میگیییی گفتم ای وای بچه داره میاد اقا اصلا از این ادم انتظارشو نداشتم ولی چنان ترسیده بود بخدا میخواست پشت فرمون غش کنه 😂😂 که خودم ترسیدم گفتم تصادف میکنیم ، فورا بهش گفتم شوخی کردم 😂😂 ولی خدایی یه طوری بود میترسم دفعه بعد کیسه ابمم پاره شد باور نکنه وقتشه باید بریم بیمارستان 😂😂😂😂