۴ پاسخ

عزیزممم خدارو شکر که الان صحیح و سالم تو بغلته⁦❤️⁩
پسرمنم ۱۹ مرداده دقیقا روز تولد باباش دنیا اومد 😍
ساعت ۱۵:۱۵من زایمان کردم

دختر منم 19 مرداد دنیا اومد😍

ای جانم همونی شده که همسرتون گفته بچه ای اولتون هس؟

یه ماه زود دینا اومد؟ دستگاه نرفت؟

سوال های مرتبط

مامان آریا مامان آریا ۲ سالگی
مامان علی مامان علی ۲ سالگی
❤️❤️❤️❤️
ادامه:

حق شير خوردن هم نداشت بچم
هركي از راه ميرسيد يه چيزي ميگفت و يه بيماري به پسر من ميبست
رگ نداشت سرشو تراشيدن و سرم وصل كردن به سرش،بچم صورتش باد كرده بود
اسمش اميرحافظ بود، دوستمون گفت نيت كن يك هفته علي اصغر صداش كن ان شاالله به خير ميگذره، نيت كرديم
اون مدت من حالم خيلي بد بود با اينكه درد شكمم يادم رفته بود از بس غم تمام وجودمو گرفته بود
روز اول منتظر دكتر بوديمو نميومد بيرون اگه شوهرم اشنا نداشت تو بيمارستان نميتونستيم اون ١٦ روز دوام بياريم چون دكتر روزاي خاصي به والدين جواب ميداد اونم درست نه
ديگع شوهرم فقط از دوستان دكترش و مدير بيمارستان كه رفيقش بود جوياي حال بچم ميشديم
همسرم كمرش خم شده بود از ناراحتي و غم
ولي يك لحظه هم منو تنها نذاشت و دلداريم ميداد
يادم نميره يه روز اومديم خونه از شدن فشار روحي دوتامون نشستيم عين ابر بهار گريه كرديم
خيلي سخت بود، چون نميدونستيم پسرمون چي شده
و شوهرم با يكبار بغل كردن چنان حس پدرانه اي پيدا كرده بود كه فقط ميگفت كاش بغلش نميكردم فقط گريه ميكرديم
ايام محرم بود و شوهرم ميگفت من همش تو ماشين با مداحي راديو گريه ميكردم و از حضرت رباب(س) بچمو ميخواستم اما سالم،دلش شكسته بود.
يه روز رفتم داخل بچمو ببينم( معمولا هر روز ميرفتم ميديدمش اما مادرم پرستاريشو ميكرد)
رفتم داخل ديدم كلي دم و دستگاه وصل كردن به بچم
پرستارش هم وايسادع بالا سرش، بهش كفتم بچم چش شده اين همه دستگاه بهش وصل كرديد، حالا پرستاره با يه حال بيخيالي و خنده رو لب( چون كارشونه و براشون عادي بود ولي وقتي يه مادر نگران ميبينن بايد دلداري بدن)

❌❌❌❌❌
ادامه تاپيك بعدي
مامان جوجو علی مامان جوجو علی ۱ سالگی
سلام مامانا.امروز دخترم طبق معمول سر غذا خوردن اذیتم کردو منم کمی به خدا بابت بدغذایی و حرف نزدنش و اینکه وابسته به سینما و زیر سیته میخوابه شکایت کردم و در واقع ناشکری کردم.ظهر دخترم خوابید و شروع به جمع کردن وسایلت اتاق کودک کردم و بعد دخترم بیدار شد اومد نشست با وسابلاتش که برت بچگیاشه بازی کرد تا من جمه کنم و بذارمشون طبقه بابلی کمد.آوردم صندلی غذا خوری رو گذاشتم رفتم بالا یه دفعه دیدم بین هوا و زمین موندم و صندلی که من روشن افتاده دقیقا وسط کمر دخترم 😭😱دیدم دخترم زیر پامه و منم با صندلی روشم فقط جیغ کشیدم و گفتم یا صاحب الزمان😓دخترم و برداشتم گریه کرد بقران فکر کردم گمرش شکست و فقط جیغ میزدم و کمی که دوتامون آروم شدیم دیدم راه میره خوشحال شدم و بعد کمرش رو نگاه کردم یه رد قرمز کمرنگ بود که بعد از ظهر کامل برطرف شد و رفت.نمیدونین امروز چی کشیدم فقط گفتم خدایا غلط کردم .برام دعا کنین توروخدا مثل من ناشکری نکنین من بنده خیلی بد هستم و خدا منو ببخشه.بتظرتون ببرمش دکتر یا لازم نیست؟الان که ۱۲ شب بود تقریبا ۱ساعت بود که خواب بود بیدار شد گریه کرد اومد دوباره بغلم.فکر کنم از جیغ و گریه هام ترسیده😪😔
مامان setareh :) مامان setareh :) ۲ سالگی
مادر از خیلی وقته پیش مخ من رو خورده بود که بچه رو از پوشک بگیر چون بندر هوا گرمه عرق سوز میشد دخترم میگفت گناه داره و....
یکی فامیل ها دخترش از دختر من ۲ ماه بزرگتره اون دخترش رو کامل از پوشک گرفته هی اصرار به من که از پوشک بگیرش گناه داره وعرق سوز میشه و....
بعد من همش به مامانم و این خانومه میگفتم زوده گناه داره دخترم هنوز آمادگیش رو نداره اذیت میشه انقدر مادرم مخم خورد عصبیم کرد شروع کردم از پوشک گرفتن عصر تا شب قبل خواب چون بیرون میریم پوشکش میکنم از بعد خوابش تا فردا عصرش بدون پوشک توی این چند مدت بچم از استرس یبوست شد میبرمش جیش کنه بهونه میگیره عصبی میشه جیش هم نمیکنه اصلا توی این چند وقت کلا هم خودم عصبی شدم هم بچه همش مامانم میگفت بچه فلانی ببین مامانش از پوشک گرفتتش و....
امروز دیگه عصبی شدم بحثم شد باهاش گفتم بچه با بچه فرق داره چون اون بچه اش راحت از پوشک گرفته دلیل نیست بچه من الان بشه از پوشک گرفت🤕🤕
من خودم کتاب روانشناسی دارم نوشته بود اصلا بچه هاتون زیر دو سال نگیرید از پوشک
خانوما چیکار کنم الان؟ بخدا موندم چیکار کنم دوباره کامل پوشکش کنم؟ 😭
یجا توی کتاب روانشناسی خوندم اگه شروع به پوشک گرفتن کردید دوباره نباید پوشک کنید
البته من عصر تا شب دخترم پوشک میکنم نمیدونم الان چیکار کنم🥲