۶ پاسخ

یه مادر آگاه، فقط مراقب بچه‌اش نیست؛ مراقب خودش هم هست.
کتاب می‌خونه، سؤال می‌پرسه، از تجربهٔ بقیه یاد می‌گیره، قضاوت نمی‌کنه، عجله نمی‌کنه.
یه مادر آگاه، نیازهای عاطفی بچه‌اش رو می‌شناسه، به احساساتش اهمیت می‌ده و خودش رو جای اون می‌ذاره.
به‌جای نصیحت‌های کلیشه‌ای، بیشتر گوش می‌ده.
و مهم‌تر از همه اینکه می‌دونه مادر کامل وجود نداره؛ فقط باید هر روز یه ذره بهتر از دیروز باشه. 🌱💛

اگه میخوای مامان خوبی براش باشی اولین کاری که باید بکنی باید خودت واینجوری قضاوت نکنی اعتماد به نفس داشته باش وزحمات خودت ونادیده نگیر اینیم که گفتی هیچوقت هیچوقت پیش هیچ کس مخصوصا شوهرت وخانوادت به زبون نیار
اگرم جاهایی کم میاری برو پیش مشاور نمیتونی این همه پیج روانشناس ومشاور تو اینستا هست ازشون استفاده کن
بعدم نخواه همه رو مثلا غذا خوردن وخوابش وتربیتش وباهم انجام بدی که خسته میشی مثلا اول تمرکزت وبزار رو خواب بچه اون که درست شه بچه به موقع بخوابه غذا خوردنشم درست میشه

اول گوشیو حذف کن نه با دعوا خودت دست نگیر تا اونم نخواد کلا ببرش بشینین توی پارک هم خسته میشه میخوابه هم غذا میخوره خیلیییی از ما هم هنوز درگیر خواب و غذای بچه هستیم اگه غیر این مشکلی نداری خودتو ناراحت نکن و روشتو عوض کن واسه تربیتم نمیدونم منظورت چیه اگه توی خونه داد و بیداده یا حرف بد میزنید تا خودتون آروم نشبن و حرف زدنتون عوض نشه توقع از بچه نداشته باش ری اکشن منفی و کتک و دادم ممنوعه چون همونو پس میده بهت سعی کن روی آموزشش کار کنی .....

عزیزم برو پیش مشاوره و اینکه بگو بهت ی کتاب خوب معرفی کنه. براش وقت بذار بازی کن ببرش پارک براش قصه بخون و...
منم حس خوبی نسبت بخودم ندارم تصمیم گرفتم برم مشاور

هیچوقت برای تغییرات مثبت دیرنیس شروع کن به تحقیق ومطالعه

ازچه نظر مگه نمیخوابین یا غذانمیخورین چرااینطورمیگی فکر میکنی همه چجورین مگه

سوال های مرتبط

مامان رایان مامان رایان ۴ سالگی
دلم خیلی گرفته بخاطر لکنت پسرم دوازده روزه شوهرم رفته ماموریت حالا رفت نزدیک بیست روزه دیکه بیاد از ساعت ۱۲ تا الانا پاب پای پسرم بودم بعنی هر روز هر روز با همیم دیگه باباش نیس ک ی ساعت با اون باشه دغم میده ولی از درد اینکه لکنتش بدتر نشه هیچی نمیگم باز با اون وضع لج بازی میکنه اصلا گیر نمیدم خونه زندکی رو ب چه وضعی درآورده هیچی نمیگم باز با اون حال شبا ساعت ۱۲ ک میشه دنبال گریه اس دنیال بهانه است ک بشینه گریه کنه ب زبون میگیرم هر کاری میکنم نمیشه از ساعت ۵ بد از ظهر تا ۱۱ ام می‌گردونمش مغازه هارو پارکارو روانی شدم دیگه 😭😭😭😭😭😭😭😭😭
کاش منو این بچه صب رو نبینیم خیلی روزا برام سخت میگذره غصه لکنتش ک دیگه داغونم کرده ب زور جوری رفتار میکنم ک‌بچم ی وقت ناراحت نشه از ناراحتی من وگرنه از درون داغونم قلبم درد میکنه از غصه😭الان خوابیده همینجور نشستم‌دارم گریه میکنم
ی مادر شوهر خرفت دارم دیروز تو پارک دیده ما رو ن حالی ن احوالی ن ی دست بچمو بگیره سمت خودش ک چی میکنی عین احمق ها بد ی ساعت گذاشته رفته خونش
ولی بگی بیا ی خروار غذا گذاشتم بیا بخور با سر میاد عین گاوم میخوره
ی زنگ نزده تا ب حال ب ما تو این دو سال ک شوهرم ماموریته چی میکنید