ای خدا یکی بمن بگه چه غلطی کنم .ازوقتی بچه دومم بدنیا اومده کلا دیگه بچه اولیمو نمیتونم حوب رسیدگی کنم دیگه هیچ خونمون واینمیسته یه ذره باهاش بدخلقی میکنم میگه میرم میشم بچه یکی دیگه شمامنو دوس ندارین.ای خدا کاش به این زودی دوباره مادر نمی‌شدم پدرمو در آوردن دوتاشون از اینورم بچه دومیم هیچ خواب نداره .

۵ پاسخ

عزیزم اولش همینطوره من تاهشت ماهگی دخترم اینجوری بود الان ک دخترم نزدیک دوسالشه انقد پسرموسرشارازعشق کردم ک دگ بجز خودم ج کسیو نمیده زمان بده ب خودت درست میشه

دقیقا عین خودم و تاپیکام همش راحب همین موضوع بود

تا چند وقت اینجوریه عزیزم منم همین مشکل شما رو داشتم... الان خداروشکر همه چی اوکی شده

دقیقا دختر منم همینطور شده بود لجباز غر غرو پسرم ک یکم جون گرفت دیگ شروع کرذم بیشتر با دخترم وقت گذروندم الانشم بریم جایی یکم بیقراری میکنه واس برگشت ب خوبه ولی بهتر از قبل شده
کلی باهم بازی میکنیم برنامه کودک میبینیم با پسرمم بازی میکنه سرش گرم شده
دیگ هوا کم کم میره رو ب گرما میبرمشون بیرون هوا بخورن
اونجوری ذهن خودمم ارومتره

هم دردیم. یعنی من از وقتی بچه دوم اومده دلم برای دریا کباب هیچ وقت اضافه ای جز تایم غذا دادن بهش دستشویی بردن براش ندارم. بیچاره بچم. برگردم عقب خیلی فاصله سنی میزارم. حیف ک نمیشه اشتباه بزرگی کردم

مقالات مرتبط

توضیح بچه دار شدن برای کودکان
توضیح بچه دار شدن برای کودکان
مزایا و معایب داشتن پرستار بچه
مزایا و معایب داشتن پرستار بچه
چطور یک پرستار بچه خوب پیدا کنید؟
چطور یک پرستار بچه خوب پیدا کنید؟
چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه

سوال های مرتبط

مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
مامانا توروخدا واسه یه دقیقه که شده خودتون رو بزارید جای من با بچه ای که دوروز دیگه ۴ سال و ۴ ماهش تموم میشه و دیگه ماشالله بزرگ شده و خوب هما چیزو می فهمه باید چی کار کرد با خدا دیگه خسته شدم بریدم ماهلین نشسته بود یه لحظه بلند شد دیگه تا کله اش پی پی کرده تو خورش اینقدر کرده بود که رسیده بود به کمرش و تا نزدیک گردنش پر از پی پی تمام لباساش و زندگی من از پی پی یکی شده بود خیلی عصبانی شدم بردمش تو حمام لختش کردم و شستمش‌ و دوتا هم محکم زدم رو بدنش و حسابی دعواش کردم آخه چقدر این وضعو تحمل کنه بچه ی ۲ ساله اگه بود تا الان یاد گرفته بود به مامانش جیش و پی پیشو بگه مشاوره هم بردمش میگه افتاده رو دور لجبازی باید صبور باشی و هیحی نگی آخه لجبازی تا کی تا کجا الان تو مهدشون به مربیش تا دلوین میخوادبره دستشویی میگه منم جیش دارم ولی به من نمیگه پی پی رو هم کلا نمیگه می دونم تاپیکم تکراریه ولی به خدا دیگه خسته شدم دیگه هیچ روشی هم جوابگو نیست رو این بچه چقدر صبورباشم و هیحی نگم اگه همچنان ادامه داشت چی اگه تا کلاس اول خواست این کارشو ادامه بده چی ؟؟از دیروز پیش همون مشاوره مهدشون می برمش رفتاردرمانی به امید اینکه خوب بشه اونجا هم خانومه گفت دقت و تمرکزشم خیلی پایینه و زود از یه جیزی خستا میشه میزاره کنار با مربی مهدشم و منم همین جوره همه رو خسته کردا دیگه این بچه 😭😭😭😭آخه یه بچه اینقدر باید خنگ باشه بابا دستم دیگه تا آرنج رفته تو گوهههه من با کارهای این بچه چطور فرشامو بدم بشورن واسه عید😫😥
مشاهده ۲۵ پاسخ دیگر
مامان پسرم مامان پسرم ۴ سالگی
بچه ها دخترم دیگه کامل مستقل سر پا وایمیسته در حد یکی دو دقیقه هم میمونه ولی راه نمیره کاری .هست بکنم ترسش بریزه یا کمکش کنم
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان دل آرا مامان دل آرا ۴ سالگی
دوستان به نظرتون چرا یه بچه بعد از ۱ سال که مهد میره بدون هیچ مشکلی یهو میگه نمیرم ،دوست ندارم,خوش نمیگذره
نمیدونم چیکار کنم؟
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان نازنین‌‌زهرا💗 مامان نازنین‌‌زهرا💗 ۴ سالگی
کیا اینجا سه تا بچه دارن!

دخترم مدام میگه من آجی میخوام
باباشم همش همراهی میکنه😒
حالا این دخترم آجی میخواد باباش میگه ی پسر دیگه میخوام اگه یکی آوردیم دختر بود یکی دیگم بیاریم🤔
اینا فازشون چیه واقعا😒
مشاهده ۲۱ پاسخ دیگر
مامان حلما مامان حلما ۴ سالگی
پ.ا.رت ۹۶....
بهنام دوباره شروع کرد به اینکه باید دوباره بچه بیاریم.....
راستش خودمم دلم می‌خواست یه بچه دیگه بیارم و دخترم تنها نباشه....
درسته هدیه بود ولی خب قرار نبود که تا همیشه پیش من باشه....
بعد از چند ماه دوباره باردار شدم و این سری بچه پسر بود....
متاسفانه توی بارداری افسردگی گرفتم.....
و بعد از زایمان هم که افسردگی بعد از زایمان خیلی شدید گرفتم.....
روزام فقط با گریه می‌گذشت.....
هر روز به این فکر می‌کردم که چرا مادرشوهرم رفت.....
گاهی به خودم می‌گفتم چرا بچه رو دادم به زن داداش....
دیگه به حدی رسیده بودم که مه از دستم داشتن عاصی می‌شدن.....
بهنام منو برد پیش یکی از بهترین روانپزشک‌های شهر....
و اون تایید کرد که من دچار افسردگی شدم.....
هر روز بیشتر از ۵ تا قرص می‌خوردم....
و تا قرصا رو می‌خوردم خوابم می‌برد.....
دیگه مسئولیت بچه‌هام بر عهده زن داداش بود....
از هر دو تا بچه مراقبت می‌کرد....
حس میکردم دوباره بهنام سرو گوشش می جنبه....
اما کاری از دستم ساخته نبود....
چیکار میکردم.....
حتی حوصله بچه هامون نداشتم.......
زن داداش حسابی بهم رسیدگی میکرد...‌‌
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان حلما مامان حلما ۴ سالگی
پ.ا.رت ۸۸
نزدیکای ظهر بود که از بیمارستان مرخص شدم....
شاید غیر قابل باور باشه ولی اصلاً سعی می‌کردم صورت بچه رو نگاه نکنم....
خیلی می‌ترسیدم می‌ترسیدم یه وقت مهرش به دلم جوری بیفته که نتونم از خودم دورش کنم....
و باید خودمو کنترل می‌کردم و هرگز به این چیزا فکر نمی‌کردم چون من امید مادر شدنو تو دل یه مادر دیگه زنده کرده بودم....
حتی توی راه خودم بغل نگرفتم بچه رو دادم بغل مادر شوهرم....
تا رسیدیم خونه من رفتم دوش بگیرم....
همونطور که داشتم ل.باسامو در می‌آوردم تا برم ح.موم داشتم با جاریمم صحبت می‌کردم....
زن داداش من دارم میرم دوش بگیرم خودتون بچه رو حمام کنید و هر کاری که دوست دارید انجام بدید لطفاً دیگه در مورد بچه با من صحبت نکنید که این کارو بکنیم یا نکنیم این بچه مال شماست فکر کن خودت بیمارستان رفتی و بچه رو با خودت آوردی.....
زن داداش صورتمو بوسید و رفت....
توی حمام تا تونستم گریه کردم....
من به خاطر حس خوب که به زن داداش داده بودم و هم به خاطر دوری که از بچه‌ام داشتم.....
اما خب من یه دختر دیگه داشتم من یه نور چشم دیگه داشتم.......
مامان حلما مامان حلما ۴ سالگی
پ.ا.رت 82
شروع کرد به بلند فریاد زدن بسه بابا بسه دیگه....
اگه قراره اینجوری بشین اینجا بحث کنین....
از هیچ کدومتون این انتظارو نداشتم....
من درد خودم واسه خودم کافیه....
رو به جاری وسطیم گفت....
ببین هیچ وقت نباید آدم دیروز خودش رو فراموش کنه....
یادت نرفته که تا چهار ماه قبل وقتی شنیدی سحر دوباره حامله است تو چه حالی بودی...
و حالا داری تو روی من میگی من چیکار کنم این بچه‌دار نمی‌شه.....
کاش آدما گذشته خودشونو فراموش نکنن.....
فقط خدا می‌دونه که من از باردار شدن هر دوتاتون خوشحالم.....
دلیل نداره چون من بچه‌دار نمی‌شم راضی نشم شمام بچه‌دار بشید
مامان ♥️جوجه هام❤️ مامان ♥️جوجه هام❤️ ۴ سالگی
سلام مامانا خوبین
میگم بچه های من دوتاش همیشه کتک میخورن از بچه های دیگه و اصلا تا بحال از خودشون هم دفاع نکردن 😭
از این موضوع خیلی ناراحتم چکار کنم که قوی باشن از بچه های دیگه نترسن
ب دخترم میگم مامان هرکس زد تو هم بزن میگه مامانش میاد منو میزنه خلاصه که خیلی ترسو هستن چکار کنم آخه
خانواده شوهرم همه بچه هاشون وحشی و جنگی هستن فقط بچه های من آروم و بهتر بگم که ترسو هستن خیلی اذیتم بخاطر این
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان مهرسام مامان مهرسام ۴ سالگی
سلام ..من خسته شدم تورو خدا راهنماییم کنید بگید من چیکار کنم ...پسرم ب شدت شیطون لجباز ک باهاش مدارا میکنم ....تاخیر گفتار داره ک همش در حال کار کردن و گفتار درمانیم و اینقد شیطونی میکنه و توجه نمیکنه که تمرین نیم ساعته من از صب تا شب اسیرم ک باهاش کار کنم ک همراهیم کنه ....خانما اصلا سازگاری نداره با بچه ها حین بازی هل میده وسیله پرت میکنه گردن بچه هارو میگیره فشار میده وااای حالم بده از این کارش شما بگین من چیکار کنم؟ی مهد کودک نمیتونم بذارمش ی کلاس نمیتونم همه جا باید دنبالش برم بقیرو اذیت نکنه ...آخه چرا اینکارو میکنه ؟من که همه جوره وقت میذارم محبت میکنم با آرامش رفتار میکنم ....چرا این بچه آروم وقرار نداره ؟من خستم حتی ی خانه بازی ببرمش آخرش ی مادری باید یرچیزی بارم کنه ....چیکار کنم آخه ی دفعه توی لحظه میزنه بچه هارو ؟کسی تجربه مشابه داره ‌‌‌‌‌
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان رهام مامان رهام ۴ سالگی
سلام مامانای گل چطورید پسرم ۲ شبه تو خواب سرفه میکنه هیچ علایمی دیگه هم ندارد چیکارش کنم از چی می‌تونه باشه ؟؟خواهشا کمک کنید
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان رایان مامان رایان ۴ سالگی
سلام مادرا
براتون پیش اومده بچه اتون از مهد بیاد دماغش توسط بچه های دیگه چنگ گرفته شده باشه یا بگه فلانی منو زد یا موهامو کشید...واکنش شما چیه؟ چیکار میکنید برای بچه؟!به جز اطلاع دادن به مدیریت و مربی مهد...میدونیم این حرکات بین بچه های این سن زیاد هست و ی آنه (یعنی خیلی وقتا سرعت االعملشون خیلی سریع تر از واکنش مربیه) ولی به نظرتون رفتار درست چیه؟
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
سلام مادرا از طرفی تصمیم گرفتم بچه هارو دیگه گفتار درمانی نبرم چون حرف زدنشون خیلی بهتر شده از وقتی مهد میرن قشنگ شعر می خونند هرچی بخوان بگن دلوینم همین جور کلا خیلی بهتر شدن جدیدا هم خیلی تمریناشون مسخره و سخت شده مثلا این جلسه که بردمشون دوتاشون رو با هم برد تو کلاس باهاشون فروشندگی بازی کرد یعنی هرچی بوده و باید یاد می گرفتن و تاالان یاد داده دیگه چیز خاصی نداره داره بیخود میشه از طرفی جلسه ای ۶۰۰ دارم میدم هم از رفت و آمدش خسته شدم هم از پول دادنش احساس می کنم حرف زدنشونم هم خیلی خوب شده مثل همسن هاشون شاید نیاز بازم داشته باشن اما میبینم کارخاصی دیگه باهاشون نمی کنند الان جفتشون کامل شعر می خونند به نظرتون دیگه نبرمشون همون مهدشون کافیه ؟به خدا پول دادنش خیلی زور میگه خودم باهاشون کاررکنم اشکالی داره ؟؟به نظرتون استپ نمی کنند ؟؟یه کمی عذاب وجدان دارم نبرمشون
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان نازنین زهرا مامان نازنین زهرا ۴ سالگی
خانما شما هم از وقتی بچه دار شدین اینجوری شدین ک حواس پرتی بگیرین وقتی میرین سرکار حالا هر کاری فروشندگی وای من یهو هول میکنم گیج میزنم از بس دخترم شیطون لجبازه اعصاب برام نزاشته ،وگرنه قبل بچه داری انقد حواس جمع بودم ک خدا میدونه ولی ن نمیدونم چیکار کنم انگار تو ی عالمی دیگه میرم وقتی فروشنده یا کسی باهام حرف میزنه
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان علی و زینب مامان علی و زینب ۴ سالگی
مامانا من یک چند روزی ذهنم درگیر این لکه های مادر زادی روی دست و پای بچه هام بود که همش تاپیک می‌ داشتم و میترسیدم که بیماری پوستی باشه که توی جوونی نشون میده الان دوباره رفتم توی نی نی سایت خوندم درد و دل کسایی که دارن این مریضی رو حالم بده خیلیییی ترسیدم چه غلطی کردم رفتم خوندم نکنه بچه هام مریض بشن تو رو خدا دعا کنین آروم بشم بچه شیر میدم😭
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان 💞پرنسسم💞 مامان 💞پرنسسم💞 ۴ سالگی
*اگه فقط دو هفته به اصول زیر متعهد باشین مشکل بدغذایی بچه برای همیشه از بین می‌ره:*

۱- هیچ نوع تنقلاتی در خونه نگه ندارید.
(شکلات و کیک و پفک و..)

۲- لزوما در زمانی که خودتون غذا می‌خورید بچه رو مجبور به خوردن غذا نکنید و هر وقت درخواست کرد ظرف غذا رو جلوش بذارید.

۳- به هیچ وجه تشویق و تنبیه نکنید(گرسنگی یک نیاز فیزیولوژیک هست و کسی بخاطر رفع نیازش قرار نیست جایزه بگیره و بالعکس)

۴- بچه رو بخاطر نوع غذا خوردنش سرزنش و با دیگران مقایسه نکنید (وااای همه رو ریختی رو زمین، چرا لوبیا و پیازش رو جدا کردی! گوشت نخوری کوچیک میمونی، بچه‌ های دیگه گوشت میخورن قوی میشن تو ریزه میمونی!).

۵- به هیچ عنوان از گوشی بعنوان وسیله‌ ای کمکی برای غذا خوردن بچه استفاده نکنید(دیدن کارتون حین غذاخوردن).
مشاهده ۳ پاسخ دیگر