۶ پاسخ

امروز یه کلیپی دیدم خیلی به درد من خورد.میگفت سعی نکنین توی هر موقعیتی به بچه ها بخواین اموزش بدین و بقیه رو تربیت کنین.میگفت شما مسیر درست رو برین ولی اینقدر توی هر زمانی دنبال تربیت بچه ی خودتون یا بقیه نباشین اونا اکثر رفتاراشون فقط به این دلیله که دارن بچگی میکنن.اون بچه هم بچگی کرده.هیچ اتفاق وحشتناکی هم نیوفتاده که نیاز به حمایت تو داشته باشه باید یاد بگیره خودش از حق خودش دفاع کنه وقتی شما برای یه تاب هم بری جلو و اجازه روبرو شدن بچه رو با اتفاقات ندی اون هیچوقت بزرگ نمیشه .کااااملا حست رو درک میکنم من به شدت از تو حساس ترم ولی دارم با حس های خودم مبارزه میکنم تا به بچم اسیب نزنم خیلی وقتا ناموفقم و متاسفانه دخالت میکنم چون طاقت ناراحتی بچمو ندارم ولی خیلی بهتر از قبل شدم

خب این سری دخالت میکردی پسرت یادبگیره

ببین دختر منم همینطوره دقبقا
منو شما همیشه کنارشون نیستیم که ازشون دفاع کنیم باید خود بچه هامون یاد بگیرن حق خودشون رو بگیرن
البته که بعضی بچه ها هم خیلی گستاخ هستند

من اگه بودم میگفتم باید نوبتی سوار شید بچه ها ولی همیشه سعی کن تو خونه همه چیز برای بچه توضیح بدی موقعیت های مختلف همیشه تو هرموردی حق رو بهش بفهمونی این خیلی مهمه یعنی بچه مرز بین خودخواهی و گستاخی رو بفهمه

درسته ولی چجوری بهش خیلی یاد میدم انگار ضعیف و احساس ترس داره خودم موندم چ روشی بکار بگیرم

عزیزم اگه بتونی به بچه ات یاد بدی خودش از حق خودش دفاع کنه ، حتی اگه موفق نشه اما برای دفاع از حقش دفاع کنه لطف بزرگتری به پسرت کردی، ددرسته هنوز کوچیکن و بچه توقع حمایت شما رو داشته اما از همین سن کوچکی باید آموزش بعضی چیزا رو شروع کرد، وگرنه بچه بزرگ هم بشه همش منتظره کسی ازش دفاع کنه و خودش ی مقدار بی زبون و ترسو بار میاد که تو جامعه آینده با این اخلاق شاید به مشکل بر بخوره

سوال های مرتبط

مامان شنتیاا مامان شنتیاا ۳ سالگی
سلام‌ یه چیزی خیلی نگرانم کرده راجب پسرم میخوام ببینم طبیعیه یا با دکتری مشاوری مشورت کنم. با اینکه از بچگی به حرفاش گوش دادم سریع
تا حدودی جواب گرفته چیزی خواسته تونستم تهیه کردم هیچ وقت چیزی و نذاشتم خیلی بگه اصرار کنه بعد انجام بدم ولی پسرم نمیدونم اخلاق بد یا خوب حرفاش و خیلی تکرار میکنه در حد قفلی زدن یعنی اگه ی چیزی بخواد بگم فردا تا اون روز برسه همش میگه صبح هم یادش نمیره تا اون کارو نکنی براش ول نمیکنه و این موضوع هم خودمو هم بقیه رو ی جاهایی کلافه کرده مثلا میگه بازی کن ب هرکی ک باشه انقدر میگه تا طرف بلند شه بازی کنه خیلی وسط حرفامون میپره اصلا نمیذاره حرف بزنیم یا حتی من با گوشی هم بخوام حرف بزنم یکاری میکنه یا حواسم پرت شه یا قطع کنم سریع البته ک بگم هرچی من منعطف و سریع براش یکاری میکنم شوهرم برعکس زیاد باهاش بازی نمیکنه ی بازی هم بخواد بکنه انقدر بچه باید اصرار کنه بهش تا باهاش بازی کنه یا هرچی ازش بخواد هی باید بگه بهش هم میگیم باشه ولی باز میگه مثلا دیروز رفتیم بیرون خرید گفتیم پسر خوبی باشی اذیت نکنی برات آدامس که دوس داری میگیریم هر ۳ دیقه ی بار میگفت آدامس میخری آدامس میخری انقدر گفت شوهرم عصبی شد گفت اصلا نمیخرم بعد ی وقتایی رفتار شوهرم باهاش ی جوری میشه من فکر میکنم بچه مشکل داره حس منفی میگیرم عصبی میشم دعوامون میشه ی مورد دیگه هم هست ب شدت تنهاس و فقط من و باباشیم ک باباش اصلا براش وقت نمیذاره باز ی موضوع دیگه هم هست مثلا میگه موز داریم میگم نه میره چک میکنه این مثال راجب هرچی باید بهش ثابت بشه خودم این موضوع دوس دارم که اعتماد نداره زیاد ولی خب نمیخوام ب ماهم اینجوری باشه میخوام حرفمو قبول کنه
مامان معجزه زندگیم مامان معجزه زندگیم ۳ سالگی
سوال: سلام خانوما دلم خون شده از دست پسرم هر روز میگه بریم پارک با دوستام بازی کنم منم میبرمش ولی متاسفانه هر روز یا کتک میخوره یا حلش میدن همش باید بیوفتم دنبالش از کت و کول افتادم امروزم دوباره همین اوضاع بود آخر سر همین قضیه با یه خانومی دعوام شد تمام انرژیم گرفته شد دارم بهش میگم جلو بچت بگیر بچمو حل نده اگه افتاد طوریش شد من چیکار کنم دختر سه برابر سن بچمو داشت در اومده به بچش میگه مامان خوب کاری کردی هر کی زد تو هم بزنش اصلن تعجب کردم گفتم خانم پسر من کوچیکه زورش به بچه ی شما نمیرسه که بخواد بزنتش در ضمن من اصلن به هیچ وجه یادش ندادم به کسی بزنه یا حتی تلافی کنه . پسرم خیلی بچه ها رو دوست داره ولی اونا اینجوری موندم فردا پس فردا تو جامعه چیکار کنه با این اوضاع خیلی غصم گرفته . نه از سری قبل که خانومه اومد معذرت خواهی کرد نه از این خانوم که اینجوری رفتار کرد به خدا آدم میمونه چی بگه . به من میگ چرا پشت سر بچت راه افتادی برو تو هم مث ما تو چمنا بشین . بنظرتون با این جور آدما چجوری باید برخورد کرد مگه من میتونم اینقدر بیخیال باشم بشینم بقیه بهش آسب بزنن منم چیزی نگم بچه ی من فقط سه سالشه خودش نمیتونه از خودش دفاع کنه . خلاصه خیلی حالم گرفته شد
ه