آخرش دق میکنم از دست مادرشوهرم
اصلا راضی نمیشم بچرو بغل بگیره
هر وقت بغلش میکنه ی ایرادی میاره
هی میگه کلش یجا نمیمونه
یا میگع سرما خورده بدنش درد میکنه آخه تو از کجا میدونی عنتررررررر
هی میگه عین گوشته یجا نمیمونه محکم نشده
😭😭😭خدایا بهم صبر بده تو یه حیاطیم من خودم نمیرم ولی اون میاد اگه نرم😭

وقتی اومد بگو متخصص نوزادان اومد باز من یه بار داد زدم دیگه نگفتن هی میگفتن چرا گوشش کجه چرا سرش یه طرفست گفت به شما چه نگاه نکنید الان جرات ندارن حرف بزنن

منم مثل تو هستم تو یه حیاطیم پدرمو در آورده کشته منوووووو آنقدر تو این ۴۰روزه اعذیتم کرده باورت میشه فکر طلاقم

عزیزم توجه نکن همشون عین همن چرا خودتو اذیت میکنی بزار انقدر بگه که خسته شه

ببین انگار کر میشی نشنیده بگیر همشون همینن

دختر عمه من پنج ماهشه هنوز سر نگرفته

هممون همین جوریم یکبار بهش بتوپ تمام میشه خودش رو زفت و رفت میکنه بگو تو کارام دخالت نکنید بچه خودمه هر جور بخوام بزرگش میکنم نمیخوام هم کسی راهنماییم کنه اگه هم بخواهید دایم این کارا بکنید نمیذارم ببینیدش تماام

ای بابا منم از الان دغدغه دخالت های بیجا رو دارم سر بچه اولم پدرمو در آوردن سر این خدا رحم کنه
دخترخواهر شوهرم طلاق گرفته اونم اینجاس قوز بالا قوز اونم فضول سمج
خدا بهمون صبر بده

کلا از این حرفا مدام میزنن یه ذرم سر در نمیارن …ولش کن اهمیت نده

بگو دوست نداری دست بهش نزن خودتو به خاطر حرف های بی منطق ناراحت نکن

بگو ببخشید که دوماهشه ن دوسالش

اکثر مادر شوهرا همینن حرص نخور