۵ پاسخ

هیچی میرفتم به مادربزرگ میگفتم اگر سوالی دارید ازحودم بپرسید تا جواب بدم به بچه استرس ندید ک کجارفتیم چی گرفتیم

عزیزم بچه ای که اینطوریه هیچ راهی جز تکرار قوانین خانواده نداری. تا بزرگتر شه متوجه بشه، مهد و مدرسه بره آموزشش بدن.
تا موقعی که فهمش برسه، سعی کن نذاری از همه چی خونه خبردار شه. تا جایی که ممکنه دور از چشمش خریدات و کاراتو کن و جلو دخترت برای شوهرت تعریف نکن چیکارا کردی و چی خریدی و کجا رفتی

منم مادرشوهرم ازشون می‌پرسه اما من به بچهام یاد دادم نگن به هیچ‌کس بگو یادم نمیاد باجاریمم قطع رابطه کردم قبلنا بچه‌ای اون میومدن خونم بچه‌ای من می‌رفت خونش از بچه‌ای من حرف میکشید که مامانت چیکار می‌کنه کجارفتین چی خریدین من تا فهمیدم دیگه نزاشتم بچهام پاسونو بزارن خونش بچهاشم میومدن برای خبرچینی چندبار به یه بهونه نزاشتم زیادبمونن الان نمیزارم بیان فظولا

حالا دختر من بدون پرسیدن گزارش میده
وقتی همه چی گفت میگه مامان اینا راز خونه بود؟🥴

خب بگه چششون دربیادسعی کن زیادچیزی برابچت معلوم نکن که بره خبربده بهشم یادبده بگوبگه به شماچه یاحضوری دیدیشون بگوخوب نیس ازبچه حرف کشیدن ازخودم بپرسین بهترتوضیح میدم

سوال های مرتبط