یه سری غرغر داشت توی سرم میچرخید…
چرا همسرم کارش اینقدر فشرده شده و نمیتونه عصرا بیاد سه تایی بریم پارک🥲…
چرا دلم اینقدر درد میکنه از پریودی 🥲…
حالا شام چی بذارم🥲…
امروزم باید تلاش کنم برای مستقل شدن خواب روزانه🥲…
تعویض و شیر دادن و بازی با محیا با این پریودی اخه🥲…
یه لحظه یه صدایی با تموم وجود بهم گفت:
تمومش کن فاطمه خانوم!
یادت نره تو اون ۱۲ روز از صداها میترسیدی و تمووووم دعاهات برای سلامتی و امنیت بود🥹❤️
پس حالا بشو همون فاطمه مثبت نگر و بگو
الهی شکر همسرم داره زحمت میکشه برای روزی حلال🥰
بگو شکررر واسه همین درد پریودی ک سالمی!
دارم کارامو خودم انجام میدم حتی اگه خیلی زیادن
اگه شبا کلی خسته شدم و دلم میخاد تا صبح بخوابم!
شکر واسه وجود محیایِ من که برای شیر اصن از خواب ناااز بیدارم میکنه🥹
شکر که از آسمون صدای پرنده ها میان نه استرس 🕊️
هی قلبم گفت و گفت……
دیدم چقدر دل دردم کمتر شده!
انرژی گرفتم برای ادامه کارای امروزم!
شام خوشمزه پختم!
حتی با قطع شدن برق دیگه حالم بد نشد با دختری رفتیم یکم آب بازی کردیم🫧
خلاصه همه چی به دیدگاه و حال خودت بستگی داره عزیزمن🌞
جای عینک گله و غصه خوردن،
بیا دنیارو جوری ببین که خدا همیشه خیر مطلق برای ماها خواسته و میخواد🤍

تصویر
۱۶ پاسخ

طبق معمول.... تزریق حال خوب به هممون با تاپیک هات🎀

الهییی شکرررت 🪐🌛

چقدر قشنگ مینویسی خانوم🥹🎀💗

چقدر حس خوب منتقل میکنی به آدم🥰ممنونم❤️

الان دقیقا به یه همچین حرفی نیاز داشتم
ممنون مامان فاطمه‌ قشنگم💞

چه قشنگ گفتی

چقدر خوب بود🥹👌

😍👌👌

منم امروز پر از غر بودم ولی باز به خودم گفتم شکر بخاطر همچی

انشالا شوهر منم کارش رونق بگیره خدای بزرگ برای بچه هام‌بخاه

گلم درخاستمو قبول کن

منم الان دارم جون میدم از درد پریودی
با پسری ک بغلیه همش میگه راه ببر
و خابش میاد باید انقدر تو بغلم بچرخونم پایین بالا کنم تا بخابه منم دارم کم میارم همه جام درد میکنه خونه ام داغونه 🥲🥲🥲

انرژی مثبت🌱🤍

آفرین آفرین 😍🩷❤️

یبار اومدم تهران بیا بریم ی پارکی جایی
ی دوتا چایی باهم بخوریم☕

واقعا یه روزایی از دستم در میره غرغرام مثل همین روزا 🥲

چقد منی چقدددددددددد منی🥲🥲❤️‍🩹❤️‍🩹

سوال های مرتبط

مامان محیـــا جان💗 مامان محیـــا جان💗 ۵ ماهگی
🌻خواب مستقل روزانه‌ کودک از۴-۵ ماهگی🌻
این نکات رو دکتر محیا جان برای خواب روز گفتن:
بهتره بچه ها از همین سن یاد بگیرن روز بدون سینه یا شیشه به خواب برن چرا؟!👇🏻
📌آماده شدن بدن برای خواب طولانی و بهتر تو شب
📌وابسته نبودن به شیر
📌بهبود کیفیت خواب شبانه
📌آمادگی بچه برای قطع شیر شب تو ۶ ماهگی

حالا چندتا راهکار مهم هست برای رسیدن به این استقلال🥰:
🖇️مادر باااااید خیلی صبور و با حوصله باشه
🖇️یک هفته اول ممکنه بچه گریه کنه برای اینکه با سینه مادر یا شیشه به خواب بره اماااا
🖇️مامان باید یکم شیر بده در حد ۱-۲ دقیقه
🖇️بعد به روش دیگه بخوابونه فسقلی رو
مثل چرخوندن تو بغل… گهواره… رو پا گذاشتن و…

اگه تو اون ۱-۲ دقیقه با شیر خوابش برد چه کنیم؟!
بچه رو آروم بیدار کنیم و با روش جایگزین به خواب بره
لالایی و صحبت آروم رو هم در نظر بگیریم برای آرامش به نینی و آماده شدن برای پذیرش این شرایط💗

❗️اگه کوچولوتون شبا خیلی درخواست ممه و شیر داره،❗️
این راهکار خیلی ضروری و کمک کنندست
و گفتن حتی شب چون الان بشددددت گرم شده یکی دو قاشق آب هم بخورن به خواب راحت میرن(اما نه همیشه مثلا یه شب درمیون یه وعده اینکارو کنیم)

دکتر جون گفت بچه عااااشق اینه با ممه خوردن یا شیشه به خواب بره
حتی مادر هم به آرامش میرسه🥹❤️
اما تو این سن باید آموزش خواب مستقل روزانه شروع بشه
چون ۶ ماهگی نباید دیگه شیر شب بخورن
وگرنه دندونا سیاه میشه…

با عشق تجربه و توصیه دکتر سمیعی رو باهاتون به اشتراک گذاشتم☺️🌷
عاشق این عکسم🥹
مامان فینقِلی مامان فینقِلی ۵ ماهگی
امروز عصر وقتی همه چی خوب به نظر میومد و همسرم از حمام اومده بود داشت موهاش رو سشوار می‌کشید یهو دخترم که دراز کشیده بود جهشی استفراغ کرد. بلافاصله بلندش کردم. اول همه چی عادی به نظر میومد. چون رفلاکس داره و این بالااوردن طبیعی بود. چند دقیقه بعد همونطور که دخترم بغلم بود و من داشتم جواب پیام دوستم که گفته بود برای شب می‌ریم مراسم یا نه رو می‌دادم که یهو دخترم دوباره استفراغ کرد. اینقدر زیاد استفراغ کرد که از نگرانی نزدیک بود پس بیوفتم. همسرم یکم قبل‌ترش رفت بیرون یه کار کوچیک داشت. تو همون حین که رنگم پریده بود و میون گریه های دخترم، دل منم داشت له و لورده می‌شد، خواهر همسرم اومد. پرستاره و وقتی شرایط دخترم رو گفتم گفت بپوش بریم بیمارستان. همون لحظه همسرم اومد و رفتیم همگی بیمارستان. چقدر غصه خوردم براش، چقدر اشک ریختم، چقدر هر ثانیه صورتش رو می‌بوسیدم. دکتر گفت ویروسه و...
بمیرم برای دلت رباب.... من امشب مُردم، تو چی کشیدید🥲