۳ پاسخ

من از ظروف آشپزخونه فروشی گرفتم سرامیکی سرویسش هست درد بسته هم از این ظرف غذا استیل داخلش برا دخترم که مهد کودک میره گرفتم واسه کوچیکه پلاستیکی از اینا که سه تا با همه

مبارکه من براش فلاسک غذا گرفتم بیرون باشیم قسمت بالایی کوچیک ازون میدم ، با قاشق پره اسپون ک دو تیکس میذارم داخل کیفش همیشه ظرف هم چیکو هست ولی اینام بنظرم سایزی ک میخوای نیس

همسرت چکارست گلم

سوال های مرتبط

مامان مهراب مامان مهراب ۱۶ ماهگی
خب چند تا راهکار میگیم ولی قبلش تو دو یا سه سالگي بچه رو یا بفرستیم مهد یا اینکه بگیم بچه ای بیاد خونتون یا شما برید خونشون که کمتر وابسته ی شما باشه تو بازی کردن.
حالا برای اینکه بچه ها تنها بازی کنن:
پارچه های مختلف دکمه ها و چسب و قیچی و حالا کنار این ها وسایل بازیافت مثل انواع بطری ها و ظرف های پلاستیکی و...
چجوری بچه ها را آماده کنیم تنها بازی کنن؟
مثلا بچه ای که تا حالا تنها بازی نکرده بگیم برو یک ساعت بشین و خودت برای خودت بازی کن یا بسه دیگه چقدر به من میچسبی
این باعث بدتر شدن میشه و نتیجه عکس داره و بیشتر وابسته شما میشه
مثلا کتاب میارید جلو خودتون که دارید کتاب میخونید ولی حواستون به بچتونه بگید من کتاب خودم رو میخونم توام با کتاب خودت بازی کن و همچنین بازی باشه که بتونه تنهایی انجام و نیاز به ما نداشته باشه یا مثلا دارید غذا درست میکنید یه وسیله بازی یه ظرفی چیزی بزارید جلوش اول خودتون یکم باهاش بازی کنید مثلا صدا درست کنید انواع ظرف ها و انواع صداها درست بشه و وقتی خوشش اومد دوست داره ازتون بگیره و اون انجام بده
از یک دقیقه شروع کنید بگید این یک دقیقه من غذا درست میکنم یا مطالعه میکنم و تو بازی کن پ کم کم این زمان رو بیشتر کنیم و بچه ها یاد می‌گیرند این زمان رو مادر یا پدر برای خودش میخواد وقت بزاره و اون هم یاد میگیره خودش رو سرگرم کنه.
اگر خیلی برای بچه بازی بخرید و فرصت ساخت و ساز و کاردستی و...رو برای بچه فراهم نکنید ممکنه سخت‌تر تنهایی بازی کنند
مامان مهراب مامان مهراب ۱۶ ماهگی
سلام خوبید؟چند نفر گفتن بازی هایی که با مهراب میکنم رو بگم.
اول اینکه به بازی ها به چشم و فکر آدم بزرگ نگاه نکنید با دید بچه ها ببینیدش. من و داداشام چون فاصله سنیمون نزدیک به همه ازینجور بازی ها میکردیم برا همین منم دارم با مهراب انجام میدم و اصلا به بازی ها به چشم آموزش نگاه نکردم به چشم این دیدم به خودم و مهراب خوش بگذره.از زیر یکسال تا الان روی پام میزاشتم و پیتیکو پیتیکو میکردم یا هواپیما میشدم و میچرخوندمش یا رو پام میزاشتم و میگفتم ما الان سوار ماشین شدیم کمربندا بسته آماده بریم بعد به چپ و راست میشدیم یا رو پام میزاشتم دستش رو میگرفتم میگفتم کلاغ پر بازی کنیم میاواردم بالا بیاد تو بغلم میگفتم کلاغ پر اومد تو بغلم دوباره گنجشک پر همینطوری دنبال بازی کنیم میگم مهراب کو مهراب رو نمیبینم من میدوهم اونم دوست داره میدوهه یا میگم من فرار کنم مهراب من رد نگیره دوباره من قائم میشم مهراب من رو پیدا میکنه گل یا پوچ بازی می‌کنیم با اسباب‌بازی هاش بازی می‌کنم باهاش یا با اسباب‌بازی هاش یه بازی که سرو صدا داشته باشه مثلا تو ظرف های آشپزخونه که داره توپ میندازم و بالا و پایین میکنم چون انواع صداهایی دوست داره یا ظرف های ژله و بقیه ظرف ها رو روی هم میزارم که همینجوری بره بالا از قبل یکسالگی من انجام می‌دادم مهراب خراب می‌کرد الان خود مهراب انجام میده یا با بطری میزنم رو ظرف ها برعکس بشه یا بپره ظرف ها اونطرف یا صداهای مختلف از انواع ظرف ها در میارم یا روی میز یا رو زمین قل میدم براش بازی حلقه انجام میدیم یا شعر هایی که از تو گوشی پخش میشه رو من با صدای حیوونا براش اجرا میکنم کلی و با آب و لگن آب که توش وسیله بندازم براش یا آب رنگی