خانوما دختر خواهر شوهرم یه سال از من بزرگه بعد خیلی از من ضعیفتر بود قدش خیلی از من کوتاهه من از قد بلندترم دوتامون لاغر بودیم اون چون قدشم کوچیک بود خیلی ضعیف دیده می‌شد دنبال چیزای چاق کننده بودیم رومون جواب نمی‌داد بعدش من حامله شدم دیگه درگیر شدم بعد چن ماه دیدمش خیلی چاق شده بود یعنی خیلی تعقیر کرده بود😳 از لولو به هلو تبدیل شده بود بعد من که زایمان کردم بدنم مثل اون ترک نخورده فقط رونامه یذره ترک خورده شکمم اصلا ترک نخورده هرچی بهش گفتم چیکار کردی نگفت چیکار کرده بعدش اومد به من گفت برا ترکات چیکار کردی من گفتم من کاری نکردم گفت بدنم منم ترک خورده بدنشو باز کرد یعنی من اینجوری😳 باهاش تا پایین ترک خورده بود رو باسنش من اونهمه ترک ندارم
بعد میگم اگه طبیعی چاق شده بود اونجوری ترک برنمی‌داشت به منم نمیگه چیکار کرده چجوری از زبونش بکشم خیلی نیاز دارم چاق بشم اصلا بنمو نگاه کنید انگار اصلا زایمان نکردم عین اولم نه شکم نه چیزی ۶۰ کیلوم ولی میخوام حداقل ۱۵ کیلو اضافه وزن داشته باشم چیکار کنم😭😭😭😭😭😭

۹ پاسخ

وای کاش من لاغر میشدم
چرا میخوای چاق بشی بابا خوش باش الان همه تو کف لاغرا هستن

قرص چاقی خورده دگزا وکورتون داره بخاطر همین پوست بدن باز میشه ترک میخوره خیلی عوارض داره تا دارو قط بشه پفش می‌خوابه

هرروز سیب زمینی سرخ کرده با سس و پنیر پیتزا بخور.
ماکارونی بخور.
در کل کربوهیدرات زیاد مصرف کن.ببین چقد چاق بشی یماهه

خوش بحالت کاشکی منم الاغر بشم

قدبلندکه خوبه کاش یکم چاق میشدیم

خب چرامیخوای چاق شی
لاغر که بهتره

قرص چاق کننده

خوش به حالت من ۷۳ م اروزم اینه ۶۰ بشم

زیاد بخور🫠

سوال های مرتبط

مامان دلارز مامان دلارز ۳ ماهگی
عصر مامان شوهرم ز زد که بچه رو بیارین دلم تنگ شده
منم گفتم ببره برم یه دوشی بگیرم
خلاصه برد و من یه چرت زدم و رفتم حموم و کارامو کردم رفتم دنبالش میبینم بردانشتن بردنش خونه عمش
بعد رفتم اونجا گفتم من نمیدونستم اومدین اینجا رفتم در خونتون
بعد گفت به شورهرم کفتن که اومدن
بعد رفتم بچه رو عمس داشت میخوابوند بقلش کردم پوشکش یک کیلو شده بود از جیش
گرفتم بردم عوضش کردم مادر شوهرم کفت یکبار عوضش کردیم منم خیلی عصبی شدم بچمم بدخواب شد زد زیر گریه
بعد رفتم تو اتاق بخوابونمش این کریه میکرد اومد مادرشوهرم اونجا انگار من نمیتونم نکهش دارم ایندنمیخابه خیلی خوابیده گفتم پس چرا شما داشتین میخابوندینش
میگف نمیدونم همینجوری عمش بقلش کرد اورد بچمم هی بد قلقی میکرد چاییمو نخورده پاشدم اومدم خیلی هصبی شده بودم این بچم منو دیده بود زده بود زیر گریه اپنام هی میگفتن این از عصر اصلا گریه نکرده
الان خیلی عصبی و‌ناراحتم
از یطرف میگم نکنه رفتارم زشت بود
فشارمم افتاده بود خیلی عصبی شده بودم از کاراشون