خانوما بنظرتون من زیادی حساسم ...از اونجایی ک قبلاً هم گفتم با پدر شوهرم اینا تو یک حیاطیم ولی جدا ...بچم از صبح ک بیدار میشه وقتی بی تابی اپنجارو می‌کنه فقط گریه می‌کنه بره وقتیم می‌ره یا برم دنبالش یا برام بیارمش اینقدر گریه می‌کنه صدا و نفسش انگار می‌ره دیگه دارم کلافه میشم ...یعنی دیگه وابسته من نمیشه هیچ وقت؟؟؟یا من حساسم .؟؟بخدا دیونم کرده دلم میخواد همش خونه مامانم باشم اونجا بچم ازم جدا نمیشه فقط پیش خودمه....خستم کرده از زندگی هم زدم کرده دیگه ...آخه چرا دوستم نداره چرا مثل بقیه بچه ها بهونه منو نمیگیره فقط چشش ب خونه اوناست....بخدا خیلی سرکرمش میکنم خیلی باهاش بازی مختلف میکنم بازم همونه خیلی خستم.......

منم خونم به مادر شوهرم اینا نزدیکه روزی چند بار میره باهاشون همه جا میره خودم بخوام جایی برم میزارمش اونجا راحت به کارم میرسم نارحتم نیستم اتفاقا دوست دارم بره که حداقل سرش گرم باشه

نگران نباش خواهرازاین فرصت استفاده کن کلاس های مختلف برو‌
باشگاه برو.بزرگترکه شدازشیرینی درومدوموقع مدرسش شدمیادکنارت واونااصلادیگه حوصلشونمیکنن..

پسر منم همینه
حیاطمون یکی نیست ولی هرشب میریم خونه پدرشوهرم با گریه میاریمش همش
خدا نکنه ی صبح برم اونجا نمیاد دیگه ب من میگه برو🙃

حالا بچه من چسب من هست ،ی دستشویی نمیتونم برم دکتر نمیتونم برم ،ببین بچه محیط بیرون و آدم‌های دیگه علاقه داره چون زمان بارداری هم اونا کنارت بودن بهشون وابسته است نگران نباش

بچه ست عزیزم. متوجه نیست تازه بهتر که آزاد تری خوبه صبح تا شب دنبال ت نق بزنن

عزیزم مادر برای بچه یه چیز عادیه. یه چیزی از وجود خودش. فکر میکنه مثلا مثل دستشه. همیشه هست. این بقیه هستن که برای بچه جدید به نظر میان. ربطی به عدم وابستگی یا دوست داشتن نداره. بچه منم عاشق دایی و عموشه. پیش اونا میره نمیخواد بیاد. عادیه. ولی اینکه میگی هر روز صبح تا شب پیش اوناست، یه کم باعث دخالت تو روند تربیتی تو میشه. اینو باید کنترل کنی