بچها من خودم خیلی زود مادر شدم تو سن ۱۶ سالگی باردار شدم الان بچم سه سالشه البته اینم بگم از نظر خونه داری و بچه داری واقعا میتونستم و اینکه جسته و هیکلم خوب بود ضعیف نبودم الان که دوباره بار دارم ۱۹ سالم شده البته این دفع نمی‌خواستیم اما شد بازم خداروشکر و اینکه از وقتی فهمیدم باردارم خیلیییی پسرم رو دوس دارم وقتی نگاهش میکنم ری دلیل غصم میشه الانم ۵ ماهه که باباش رو ندیده باباش سرکاره فعلا هم نمیاد تا چن ماهه دیگه نمیدونم بعد از اینکه بچه دوم به دنیا بیاد پسرم کم بود محبت اذیتش کنه واقعا نمیدونم چیکار کنم چن منم از خونه بابام خیلی فاصله هس یه شهر دور از خونه بابام ازدواج کردم و همسرم فعلا نیس بخاطر بارداری د نبود همسرم اومدم خونه مادر شوهرم یه اتاق بهمون دادن فعلا اینجا زندگی کنیم و اینکه چن برای همسرم مشکل پیش اومد و نیس خودمم اصلا خواب و خوراک ندارم خیلی کم روزانه درحد دو تا سه وعده همین

۱۵ پاسخ

اشتباه کردی رفتی اونجاخونه خودت بهتربود روحیت بهتربود حتی اتاق جداهم داده باشه ادم همیشه اعصابش نمیکشه باخانواده شوهر هی برخورد کنه ....اقات چرا دوره کجارفته

بنده خدا گفت همسرم نیست شرایطم اینه. کم بیاین بگین همسرم نباشه دق میکنم فلان. بدتر دردشو زیاد کنید. نگفت از خودتون همسرتون تعریف کنید.نمک رو زخم نباشید.

چه سخت ک شوهرت نیس

عزیزدلم همه ما روزهای سختی رو گذراندیم ومیگذرونیم توکلت بخدا باشه. مطمئن باش پایان شب تاریک صبح روشن قشنگ. امیدوار باش. همه چیز درست میشه همسرت برمیگرده کنار بچه هات زندگی شیرینی رو تجربه میکنی.

عزیز دلم شرایطت واقعا سخت هرکسی هم حرفی میزنه فقط حرف. چون جای تو نیست
نمیدونه چه شرایطی داری سختی رو تحمل میکنی. چه اشکالی داره کنار خانواده همسرت باشی. بلاخره ی پناه امنی داری. توکل بخدا امام زمان انشاالله که گره از کارت خدا بازکنه همین روزا همسرت بیاد. کنارت.

با تاپینگت واقعا ناراحت شدم حس کردم چقد پشتش غم ناراحتی داری قربونت توکلت ب اون بالاسریه باشه درست میشه همه چی از ته دل درکت کردم دعات کردم شرایطتت سخته ولی خدا روزای خوبی و برا خودت بچهات شوهرت کنار گذاشته شک نکن دختر قوی

واییی عزیزم منم 17 سالم بود که پسرم به دنیا اومد
تو سن کم مادر شدن خودش سخته چه برسه شرایطط هم سخترش کنه
از خدا میخام هرچی زودتر شوهرت برگرده پیشت و این روزهای سختم برن و ایشالا روزهای خوش بیان تو زندگیت

ان شالله کوچولوت قدمش خیره پدرش هم برمیگرده روزای سخت هم میگذره اینکه پای زندگیت موندی داری دوباره مادر میشی احسنت داره موفق باشی♥

خداقوت عزیزم شرایط راحتی نیس ان شاالله ک بتونی از پس دوتاشون بربیایی. مگه شغل شوهرت چیه ک نمیتونه بین کار بیاد خارج از کشوره؟

چه بخای چه نخای کلا بچه دیگ بیاد قبلی فک میکنه شما به اینی که جدید اومده بیشتر محبت میکنید چقدر بده که همسرت کنارت نیس انشالله سریع تر برگرده واقعا سخته من دلم میخاد تو حال بدم شوهرم کنارم باشه و اینکه بدترش اینه که داری با مادر شوهرت اینا زندگی میکنی و زندگیت انگار رو هواس منم تو سن کم باردار شدم مثل شما 16 سالمه تازه رفتم 17 ولی خیلی جستم ریزه میزس 😂

همینکه بااین سن وسال اینقددرک وشعوردارین قابل تحسین هس
انشالله طوری بشه شوهرت مدام کنارت باشه

خونه خودت میوموندی دختر خوب مگه میترسی ک رفتی اونجا

کجاس همسرت

عزیزم مگه همسرتون کجاس

خیلی سخته تو بارداری شوهرت کنارت نباشه . من شوهرم چند ساعت نباشه دق میکنم . میگذره نگران نباش

سوال های مرتبط

مامان بچه قشنگمون💞 مامان بچه قشنگمون💞 هفته سی‌وششم بارداری
هنوز این بچم به دنیا نیومده همسرم لفظ بچه دوم میاد اعصابم خورد میشه...
واقعا چطور میشه فقط بخاطر اینکه بچه اول تنها نباشه دومی رو اورد؟
من خودم وقتی می‌خواستیم اقدام کنیم همش دو دل بودم، نه ک دوست نداشته باشم اما بنظرم بچه داشتن فداکاری بزرگی رو از سمت مادر میخواد که من هنوزم نمیتونم باهاش کنار بیام... خب من تا به الان توی یکی از بهترین دانشگاه‌های تهران مهندسی خوندم و هنوز فرصت نکردم مشغول به کار شم... دوست داشتم حداقل از لحاظ مالی مستقل شم و یه هویت اجتماعی برای خودم داشته باشم اما خب به محض تموم شدن ارشدم از ترس اینکه بعدا توی بارداری به مشکل نخوریم(چون همسرم ۸ سال ازم بزرگتره) اقدام کردیم. حالا حس میکنم از اهداف شخصیم دور افتادم، چون خانواده‌هامون هم شهرستانن ، برای بزرگ کردنش دست تنهام و این به این معنی هست که حداقل دو سال دیگه نمیتونم برای خودم کاری بکنم... بعدش هم ک بالای سی سال سن دارم و کی به خانومی تو این سن ک بچه داره و هیچ سابقه کاری نداره کار میده... این فکرا دیوونم میکنه و هیچکس درکم نمیکنه...