از موقعی حامله شدم توجه شوهرم به من خیلی کم شده
اصلا مثل قبل خودمو بوس نمیکنه و بغلم نمیکنه همیشه شکم مو بوس می‌کنه با بچه حرف میزنه
تازگی هم عزادار شده عموش فوت شده دیگه بدتر اصلا پیشم نیست
خیلی کم باهام حرف میزنع توجهی به من نداره من رو برده بود پرسه بعد چند ساعت خسته شدم گفتم نمیتونم بشینم گفتم منو ببر خونه غر میزد که ترافیکع و فلان یعنی راحتی من براش مهم نیست یا اینکه غذاشو از من جدا کرده وقتی می‌خوابه هم روش اونوره بجای اینکه تو این دوران بیشتر بهم برسه ازم فاصله گرفته خیلی ناراحتم از این وضعیت

ای بابا مردا چرا اینطورین ما باردار میشیم اونا هم هورموناشون میریزه بهم😒😒😒
حالا باز شما خوبه شوهرت شکمتو بوس میکنه و با بچه حرف میزنه.شوهرمن هر چی میگم با بچه حرف بزن هیچی

وای من فک میکردم شوهر من تنها اینجوریه ولا برعکس شده احساس میکنم بارداری دورمون کرده از هم🥲

همینا رو به خودش بگو عزیزم
بخدا بعضی وقتا نمی فهمن و یادشون می‌ره چقد رفتارشون تو روحیه ما تاثیر داره
من که تا یکم دلخور میشم از همسرم بهش میگم

مردا کلا بعد یه مدت همین میشن برا منم همینه برا دوستاش با سر میره یکاری ازش میخوام کلی باید تو نوبت باشم شکل خوابیدنش هم همینه

خدا رو شکر شوهر من مرد خوبیه…خدا حفظش کنه واسم با اینکه بچه سوممون هست ولی خیلی بیشتر از دوتا بارداری قبلیم هوامو داره…هر روز عصر که با خودش منو میبره بیرون خونه نمونم حوصلم سربره هرچیم بخوام میخره هرکاریم بگم میکنه…من و شوهرم هر دوطرف خانوادها قطع ارتباط هستن باهامون.شوهرم نمیزاره من ذره ای احساس تنهایی کنم…جای همه رو واسم پر کرده…ما جز خدا کسیو نداریم…امیدوارم تموم زن ها این احساس امنیت رو از همسراشون بگیرن

وای تازه وقتی ب دنیا میان خیلی بدتر میشه من شوهرم کلا فکر و ذکرش بچس اصلا من واسش مهم نموندم

وای شوهرمن کاملا برعکسه اصلا نمیذاره من کاری کنم همه کارای خونه باخودشه بااینکه دومیشه بچه ولی خیلی هواموداره گاهی بچم‌تکون میخوره میگن‌بیادستتوبذارببین میگه من ک الان حسی اونقدربهش ندارم توواسم مهمی

شوهر منم موقع بارداری دور و ورم نمیاد سر اولی تا چندماه بعدش هم نمیومد سمتم.بعدش ک هیکلم برگشت به حالت قبل دوباره مث قبل شد 😐😐😐ما مادر میشیم اونا پدر میشن ما داغون میشیم حالا انگار خوششون هم نمیاد زیاد

عزیزم باهاش حرف بزن سعی کن درستش کنی از الان مگ نه زیاد میگذره و توام همین حس و پیدا میکنی سرد میشی دیگ درست کردنش سخت میشه

چرا باهاش حرف نمیزنی که مشکلش رو بگه

باهاش صحبت کردی در مورد این احساساتت.؟