۴ پاسخ

ماه های اخری بی حوصله میشی
منم اینجوری بودم شوق و ذوغم رفت
بچم امد خوب شدم

خیلی خوب ارتباط میگیره کافیه باهاش حرف بزنی نازش کنی حتی من وقتی خوابیده دست رو شکمم میزارم نازش می‌کنم از خواب بیدار میشه بازی میکنه برا خودش قشنگ میفهمه

من اوایل که خیلی بی ذوق و بی احساس بودم...ولی یه ماهی بود همش دلم میخواست زودتر بیاد بغلم ولی الان باز بی احساس شدم ترس و نگرانی نمیذاره باهاش ارتباط بگیرم..عذاب وجدان دارم

من تا الان باش حرف نزدم نمیتونم ارتباط بگیرم 🫠

سوال های مرتبط